حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۵۶ ب.ظ حصار آسمان
بگذار مسلط باشم به عشق

بگذار مسلط باشم به عشق

در من هزار بوسه ی مُعطر
میل دارند به عاشقی های مکرر ات
و آغوش هایی که رها کردن
در مرام و مسلکشان نیست

در من یک نفر
جوری به داشتنت مشغول است
که انگار چیزی جز این،
از دست و دل‌اش برنمی‌آید

بگذار آغوش به آغوش
بوسه به بوسه
شعر به شعر
مسلط باشم به عشق
به دوست داشتنت

#مریم_قهرمانلو

۲۲ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۵۶ ۲۶ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۱۵ ب.ظ حصار آسمان
و در من دیوانه هاییست - دست نوشته

و در من دیوانه هاییست - دست نوشته

در من چندین دیوانه زندانی اند!
دیوانه ای که بیشتر اوقات بغض میکند
دیوانه ای که به بودنت دلخوش است
دیوانه ای که نمیداند تو نیستی
دیوانه ای که دوستت دارد
دیوانه ای که یک عالم از تو گله دارد
دیوانه ای که می نویسد، برای کسی که نمی خواند!
دیوانه ای برای وقت خوابیدن
که در خواب ها به دنبال تو بچرخد
دیوانه ای برای صبح ها
که گوشه گوشه خانه را به دنبالت بگردد
دیوانه ای برای وقت غروب
که به ظلمت فراگیر دنیایش بگرید
و دیوانه ای که همیشه، میخواهد تو را فراموش کند
و هر بار خسته تر از قبل، باز به تو، پناه می آورد

هر کدام کار خودشان را میکنند
اینجا را یکی درست میکند، دیگری می آید با لگدی خرابش میکند!
این یکی در را می بندد، آن یکی در را می گشاید!
این یکی چراغ ها را خاموش میکند، دیگری روشن!
اما همه شان در یک مورد با هم کنار آمده اند
"دوست داشتن تو"
در من دیوانه ها نابودی آفریده اند عزیزم!
اما همه شان به حرف تو گوش می دهند
لطفا بیا!
و این جمع دیوانه را سر و سامان بخش..



#حصار_آسمان

پی نوشت: من بچه اون نسلی هستم، که وقتی چیزی خراب میشد، تعمیرش میکردن. من با کلمات "نمیشه" یا "نمیتونم" سازگار نیستم. چون بارها شده و تونستم! همین بهار پارسال! گل توی حیاط به طور کامل داشت نابود میشد. نشستم شاخ و برگای اضافیشو زدم، تقویتش کردم. شته هاشو با سم از بین بردم، بعد در کمتر از یه هفته گل داد. هیچ سالی گلهاش اینقدر خوشبو نشده بود! وقتی نگاش میکردم، احساس میکردم داره ازم تشکر میکنه! اونجا بود که فهمیدم حتی اون گل هم با عشق، زنده میشه.
 

۲۰ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۱۵ ۹ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۱۲ ب.ظ حصار آسمان
تا نیمه چرا ای دوست! لاجرعه مرا سرکش

تا نیمه چرا ای دوست! لاجرعه مرا سرکش

جنگل همه ی شب سوخت در صاعقه ی پاییز
از آتش دامن گیر ای سبز جوان بر خیز!

برگ است که می بارد! چشم تو نبیند کاش
این منظره را هرگز در عالم رویا نیز

هیهات... نمی دانم این شعله که بر من زد
از آتش «تائیس» است یا بارقه ی «چنگیز»!

خاکستر من دیگر ققنوس نخواهد زاد؟
و آن هلهله پایان یافت این گونه ملال انگیز!

تا نیمه چرا ای دوست! لاجرعه مرا سرکش
من فلسفه ای دارم یا خالی و یا لبریز

مگذار به طوفانم چون دانه به خاکم بخش
شاید که بهاری باز صور تو دمد برخیز

#محمد_علی_بهمنی

[ سایز استوری ]

تناسب فصلی نداره این شعر با حال حاضر
ولی چ کنیم دیگر.. بپذیرید وگرنه .. :))

۱۹ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۱۲ ۱۲ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۱۵ ق.ظ حصار آسمان
بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟

بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟

حالم بد است مثل زمانی که نیستی!
دردا که تو همیشه همانی که نیستی!

وقتی که مانده ای نگرانی که مانده ای
وقتی که نیستی نگرانی که نیستی!

عاشق که می شوی نگران خودت نباش
عشق آنچه هستی است نه آنی که نیستی!

با عشق هر کجا بروی حی و حاضری
دربند این خیال نمانی که نیستی!

تا چند من غزل بنویسم که هستی و
تو با دلی گرفته بخوانی که نیستی!

من بی تو در غریب ترین شهر عالمم
بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟

#غلامرضا_طریقی

[ طرح شماره 2 ]

ادامه مطلب...
۱۹ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۱۵ ۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۶، ۱۲:۳۸ ق.ظ حصار آسمان
اسمتو ببخش به لبهام

اسمتو ببخش به لبهام

پس از آن غروبِ رفتن، اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر، تو بیا شروعِ من باش

شبو از قصه جدا کن، چکه کن روو باور من
خط بکش روو جای پای گریه های آخرِ من

اسمتو ببخش به لبهام، بی تو خالیه نفس هام
قد بکش روو باور من، زیر سایه بون دست هام

خواب سبز رازقی باش، عاشق همیشگی باش
خسته ام از تلخی شب، تو طلوع زندگی باش

من پر از حرف سکوتم، خالی ام! روو به سقوطم
بی و تو آبیِ عشقت، تشنه ام، کویر لوتم

نمیخوام آشفته باشم، آرزوی خفته باشم
تو نزار آخرِ قصه، حرفمو نگفته باشم

ترانه سرا: #ترانه_مکرم
آهنگساز و تنظیم: #بابک_زرین
#معین
موزیک #طلوع
[ دانلود ]

۲۴ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۳۸ ۱۸ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۵۱ ب.ظ حصار آسمان
بنشین و فقط شاهد ویرانى من باش

بنشین و فقط شاهد ویرانى من باش

یا گرمى یک بوسه به پیشانى من باش
یا علت یک عمر پریشانى من باش

با فاصله اى امن که آسیب نبینى
بنشین و فقط شاهد ویرانى من باش

هر بار که عاقل شده ام خیر ندیدم
یک بار بیا و تو به نادانى من باش

من جاى تو با لحن و لبت شعر بخوانم
تو جاى من و محو غزل خوانى من باش

ناچار به مرگم ته این قصه بیا و
یک معجزه در قسمت پایانى من باش

#سید_تقی_سیدی


پ.ن: دوستان مشاعره داریم. ممنون میشم شرکت بفرمایید.

۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۵۱ ۱۴ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۵۹ ب.ظ حصار آسمان
تمامِ این سال ها می توانستم نمانم

تمامِ این سال ها می توانستم نمانم

تمامِ این مدت می توانستم
عاشقِ هر رهگذری که می آید
بشوم
و هیچ خیالی هم از تو
در سرم نپرورانم
من می توانستم
دوست داشتن را
نکِ زبانم بنشانم
و با هر لبخندی
دهان باز کنم و بگویم:
راستی! من دوستت دارم
من می توانستم دلم را
تکه تکه کنم و هر تکه اش را
جایی جای بگذارم!
می بینی؟ من می توانستم
نغمه ی عاشقم عاشقم را
دور تا دورِ این دنیا
رقصان زمزمه کنم
اما تو
لعنت به این تو!
که هرکه هم که آمد
به حرمتِ جایِ پایِ تو
بر رویِ چشمانِ منتظرِ من
سر خم کرد و به ادایِ احترام
نماند!
نه که نخواهد بماند نه!
تو نگذاشتی
بس که از این زبان وامانده
در نمی آمد چند کلامِ دلبرانه!
تمامِ این سال ها می توانستم نمانم
اما ماندم...
نه تنها پایِ تو
من ماندم تا اگر هم نیامدی
دنیا ببیند این حوالی می شود
هر روز و هر ثانیه
دل را حراجِ هر شیرین زبانی نکرد

#عادل_دانتیسم


تمام نوشته ها و تصاویر با کیفیت اصلی توی صفحه اینستاگرام و کانال تلگرام ما موجوده. اگر کسی خواست، ما رو دنبال کنه.

۱۹ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۵۹ ۱۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
حصار آسمان