کمی تلنگر هم بد نیست ....

 مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد میگوییم : راحت شد؟!

خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم

مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم

بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان عمر نوح میخواهد !!

کم میخندیم و زود عصبانی میشویم

تا دیروقت بیدار میمانیم اما صبحها همیشه دیر میرسیم

کم مطالعه میکنیم اما همه مان همه چیز را میدانیم

زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم

زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه

ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است

بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم

بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم

فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه

بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم

عجله کردن را آموخته ایم ونه صبر کردن را...

دنیا پر از کفش هایی است که دیگر پایی برایشان نیست....

مگر بیشتر از یکبار فرصت زندگی کردن داریم ؟

 قدر گذران لحظه ها را بدانیم که اگر گذشت و لذت نبردیم تبدیل به حسرت میشود