و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد که ما
میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب؛
چقدر تنها ماندیم...

"خسرو شکیبایی"