به پایان رسیدیم امّا نکردیم آغاز
فرو ریخت پَرها
نکردیم پرواز
ببخشای
ای روشنِ عشق بر ما
ببخشای
ببخشای اگر صبح را
ما به مهمانیِ کوچه
دعوت نکردیم
ببخشای اگر روی پیراهن ما
نشان عبورِ سحر نیست
ببخشای ما را
اگر از حضور فلق
روی فرقِ صنوبر
خبر نیست
نسیمی  گیاهِ سحرگاه را
در کمندی فکنده‌ست و
تا دشت بیداری اش می کشاند
و ما کمتر از آن نسیمیم
در آن سوی دیوار بیمیم
ببخشای ای روشن عشق
بر ما ببخشای
به پایان رسیدیم
امّا نکردیم آغاز
فرو ریخت پرها
نکردیم پرواز


"محمدرضا شفیعی کدکنی"