خانه های قدیمی را دوست دارم
چایی همیشه دم است روی سماور ، توی قوری
در خانه همیشه باز است
مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد
غذاها ساده و خانگی است ، بویش نیازی به هود ندارد
عطرش تا هفت خانه می رود
کسی نان خشکه ندارد ، نان برکت سفره است
مهمان ناخوانده آب خورشت را زیاد می کند
دلخوری ها مشاوره نمی خواهد
دوستی ها حساب و کتاب ندارد
سلام ها اینقدر معنا ندارد
سلام گرگی وجود ندارد
افسردگی بیماری نایابی است …
سادگی در چهار سوی خانه موج میزند
کسی به فکر فریب دیگری نیست
برای همدیگر مرهمند تا قلب های یکدیگر را بیالایند از هر گونه غم
آن هنگام که گرفته ای، همه از این حالت تو در رنجند
آن هنگام که شادی، همه با تو شادند...
مادر بزرگ، طوری دعا میکند که
مرغ اجابت را همان دور و بر در حال پر زدن میبینی
خانه های قدیمی را دوست دارم...چون بسیار بوی خدا میدهند
بوی ناب زندگی

تصویر مطلب، کاریست از وبلاگ:[ بوی مداد رنگی ]