ما دیر رسیدیم به هم
خیلی دیر
آنقدر که پاهایم برای رسیدن به تو
می دود اما نمی رسد
دستانم
دل آشفتگی هایم را
در دل شب تاب می دهد
تا آرام گیرم

چشمانم
همیشه نگران احساس توست
و طفلک دلم
مدام غم دوست داشتنت را
به جان می خرد

نازنینم
کمی از مهرت را برای من نگه دار
من تمام جانم را
برایت کنار گذاشته ام

"سارا قبادی"
 شانه هایم گل داده اند