نمی دانم تو را امشب بِدِل مهمان کنم یا نه؟
همه درد و غم ِخود را به تو عنوان کنم یا نه؟

تمام ِنامه هایی که به تو دادم نخواندی  را
من امشب از نگاه ِتو کنون پنهان کنم یا نه؟

لبانت را که بگشایی چه قندی از  لبت ریزد
کمی از قند ِلب ها  را  پر ِقندان کنم یا نه؟

چگونه میشود روزی تو در آغوش ِمن باشی
در آغوشت من این جان را بتو قربان کنم یانه؟

میان جمع ِ گل ها  تو گل زیبای ِمن  بودی
تو را خوشبوترین عطر ِگل ِکاشان کنم یا نه؟

چه پُل هایی به سوی تو زدم نزدیک توباشم
همه پل های ِپشتم را بگو ویران کنم  یا نه؟

زمان  ِرفتنت  قلبم  دچار ِ فقر و بحران شد
بگو با مقدمت فکری به این بحران کنم یا نه؟

قدم بر دیده ام بگذار و شهرم را چراغان کن
زبان واکن شمیران را کنون استان کنم یا نه؟

بیا نزدیک ِمن بنشین بگو حرف ِدل ِخود را
من آیا شکر ِاین وصلت به آن یزدان کنم یانه؟