حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آرزوها» ثبت شده است

شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
الفبای دلت معنای نشکن  را نمی فهمد

الفبای دلت معنای نشکن را نمی فهمد

شبیه قطره بارانی که آهن را نمی فهمد
دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد

نگاهی شیشه ای دارم به سنگ مردمک هایت
الفبای دلت معنای نشکن را نمی فهمد

ادامه مطلب...
۰۶ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۰۰ ۳ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
چکش زدن به آهن سرد احمقانه است

چکش زدن به آهن سرد احمقانه است

در گیر ظلمتم که پی یک نشانه است
هرجا چراغ دیده گمان کرده خانه است

دائم افول می کنم از خویش این منم
رودی که برخلاف مسیرش روانه است

ادامه مطلب...
۰۶ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
انواع خودکشی!

انواع خودکشی!

خودکشی در هر کسی، منحصر به خودشه!
یکی دیگه شیک نمیپوشه!
یکی دیگه آرزویی نمیکنه!
یکی دیگه به تحصیل ادامه نمیده!

ادامه مطلب...
۰۵ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را

نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را

لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می آید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟

نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری

چه میپرسی ضمیر شعر هایم کیست آن من؟
مبادا لحظه ای حتی مرا اینگونه پنداری

ترا چون آرزو هایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری

چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری

چه فرقی میکند فریاد یا پژواک جان من؟
چه من خود را بیازارم چه تو خود را بیازاری

صدایی از صدای عشق خوش تر نیست حافظ گفت
اگرچه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاری

"محمد علی بهمنی"

  • پی نوشت: این شعر با صدای عبدالله روا، دکلمه شده است که میتوانید آنرا از این [ لینک ] دانلود نمایید.
۲۸ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
میخواهم بدانم

میخواهم بدانم

آنگاه که غرور کسی را له می کنی
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی!
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟!

۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان