حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دشمن» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
من همانم که شدم باعث آشفتن خویش

من همانم که شدم باعث آشفتن خویش

زخم داریم هم از دوست هم از دشمن خویش
دست باید بکشیم از همه جز دامن خویش

شک ندارم به تلنگر زدنی می شکند
کوه دردی که من اندوخته ام در تن خویش

میپذیری اگر از من دل دیوانه بدان
من همانم که شدم باعث آشفتن خویش

دور و بر پر شده از دوست و من تنهایم
سر فرو بردم از اندوه به پیراهن خویش

ما سبک سر تر از آنیم که پنداشته ای
مست بودیم و نشستیم به فهمیدن خویش

نخ نما می شود این سینه و از ناچاری
وصله باید بزنم بعد تو با سوزن خویش

آنچه پیداست در آیینه فقط ظاهرم است
روزگاریست که نشناخته ام دشمن خویش

#سعید_شیروانی

۱۸ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰ ۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش

کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش

عشق دنیای مرا سوزاند، اما پیشکش
داد از این دارم که دینم سوخت، دنیا پیشکش

ای که می‌گویی طبیب قلب‌های عاشقی!
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش

دشمنانت در پی صلحند اما چشم تو
دوستان را هم فدا کرده‌ست، آنها پیشکش

بس‌که زیبایی اگر یوسف تو را می‌دید نیز
چنگ بر پیراهنت می‌زد، زلیخا پیشکش

ماهیِ تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت
برکه‌ای کوچک به من می‌داد، دریا پیشکش !

#سجاد_سامانی
از کتاب #ایما


عکس از: #علی_غفوری

۰۲ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۱۶ ب.ظ حصار آسمان
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیّاری

که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیّاری

لبت نه گوید و پیداست می‌گوید دلت آری
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می‌آید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟

نمی‌رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری

چه می‌پرسی ضمیر شعرهایم کیست آنِ من؟
مبادا لحظه‌ای حتی مرا اینگونه پنداری

ترا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری

چه زیبا می‌شود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری

چه فرقی می‌کند فریاد یا پژواک جان من؟
چه من خود را بیازارم چه تو خود را بیازاری

صدایی از صدای عشق خوشتر نیست حافظ گفت
اگر چه بر صدایش زخمها زد تیغ تاتاری

#محمد_علی_بهمنی

۳۰ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۱۶ ۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را

نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را

لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می آید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟

نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری

چه میپرسی ضمیر شعر هایم کیست آن من؟
مبادا لحظه ای حتی مرا اینگونه پنداری

ترا چون آرزو هایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری

چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری

چه فرقی میکند فریاد یا پژواک جان من؟
چه من خود را بیازارم چه تو خود را بیازاری

صدایی از صدای عشق خوش تر نیست حافظ گفت
اگرچه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاری

"محمد علی بهمنی"

  • پی نوشت: این شعر با صدای عبدالله روا، دکلمه شده است که میتوانید آنرا از این [ لینک ] دانلود نمایید.
۲۸ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
امانت بود عشقم در وجودت

امانت بود عشقم در وجودت

اگر چه گفته بودی پای عشقت تا ابد مردی
ولی روزی که رفتی خواندم از چشمت ، که دلسردی!

به طرزی وحشیانه عاشق زیبایی ات بودم
به جای عشق بازی ، دایماً بازی در آوردی

ادامه مطلب...
۲۳ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۰ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان