حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نگاهش» ثبت شده است

يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
دو تنها و دو سرگردان، دو بی کس

دو تنها و دو سرگردان، دو بی کس

به چشمان پری رویان این شهر
به صد امید می بستم نگاهی
مگر یک تن از این ناآشنایان
مرا بخشد به شهر عشق راهی

به هر چشمی به امیدی که این اوست
نگاه بی قرارم خیره می ماند
یکی هم، زین همه نازآفرینان
امیدم را به چشمانم نمی خواند

غریبی بودم و گم کرده راهی
مرا با خود به هر سویی کشاندند
شنیدم بارها از رهگذاران
که زیر لب مرا دیوانه خواندند

ولی من، چشم امیدم نمی خفت
که مرغی آشیان گم کرده بودم
زهر بام و دری سر می کشیدم
به هر بوم و بری پر می گشودم

امید خسته ام از پای ننشست
نگاه تشنه ام در جستجو بود
در آن هنگامه ی دیدار و پرهیز
رسیدم عاقبت آن جا که او بود

"دو تنها و دو سرگردان، دو بی کس"
ز خود بیگانه، از هستی رمیده
از این بی درد مردم، رو نهفته
شرنگ ناامیدی ها را چشیده

دل از بی همزبانی ها فسرده
تن از نامهربانی ها فسرده
ز حسرت پای در دامن کشیده
به خلوت، سر به زیر بال برده

"دو تنها و دو سرگردان، دو بی کس"
به خلوتگاه جان، با هم نشستند
زبان بی زبانی را گشودند
سکوت جاودانی را شکستند

مپرسید، ای سبکباران! مپرسید!
که این دیوانه ی از خود به در کیست؟
چه گویم؟! از که گویم؟! با که گویم؟!
که این دیوانه را از خود خبر نیست!

به آن لب تشنه می مانم که ناگاه
به دریایی درافتد بیکرانه
لبی، از قطره آبی تر نکرده
خورد از موج وحشی تازیانه!

مپرسید، ای سبکباران مپرسید
مرا با عشق او تنها گذارید
غریق لطف آن دریا نگاهم
مرا تنها به این دریا سپارید



"فریدون مشیری"
 
باز نشر شد

۰۷ آبان ۹۶ ، ۱۷:۰۰ ۱۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
عشق آن است که رودی سرِ عاشق شدنَش

عشق آن است که رودی سرِ عاشق شدنَش

وای از آن لحظه که کارَت به نگاهی بکشد
کار و بارت به غمِ چشم سیاهی بکشد

قصه ام قصه سرباز غریبی شده که
کار عشقَش به درِ خانة شاهی بکشد

این خودش حس غریبیست، نمیدانم چیست؟
اینکه هر روز مرا جانب راهی بکشد

عشق آن است که رودی سرِ عاشق شدنَش
جای دریا تنِ خود را ته چاهی بکشد

روزهاییست که در آتش خود میسوزم
آدمی خلق شده بار گناهی بکشد

گفته بودند که سیگار مضر است ولی
هر که عاشق شده رسم است که گاهی بکشد

در خودم غرق، گدایی سرِ کوچه میگفت
وای از آن لحظه که کارَت به نگاهی بکشد

#امیر_نظام_دوست

۲۰ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۳۵ ب.ظ حصار آسمان
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

گوش کن
دورترین مرغ جهان می خواند
شب سلیس است، و یکدست، و باز
شمعدانی ها
و صدادارترین شاخه فصل، ماه را می شنوند

پلکان جلو ساختمان
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم

گوش کن، جاده صدا می زند از دور قدم های ترا
چشم تو زینت تاریکی نیست!
پلک ها را بتکان
کفش به پا کن
و بیا!
و بیا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد!
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام ترا
مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند

پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت :
"بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است"

#سهراب_سپهری
#شب_تنهایی_خوب

۰۱ مهر ۹۶ ، ۲۱:۳۵ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۰۴ ق.ظ حصار آسمان
عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها

عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها

بدنت بکرترین سوژه نقاشی ها
و لبت منبع الهام غزل پاشی ها

با نگاهت همه زندگی ام بر هم ریخت
عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها

چشم تو هر طرف افتاد فقط کشته گرفت
مثل چاقو که بیفتد به کف ناشی ها

ماهی قرمزم و دلخوشی ام این شده که
عکس ماه تو بیفتد به تن کاشی ها

بنشین چای بریزم که کمی مست شویم
دلخوشم کرده همین پیش تو عیاشی ها

آرزویم فقط این است بگویم سر صبح
عصر هم منتظر آمدنم باشی ها!


"علی صفری"

۲۲ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۰۴ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
در پی آن گمشده‌ای هستی که با تو هست و نیست

در پی آن گمشده‌ای هستی که با تو هست و نیست

ساده بگویم
نگاه زاده‌ی علاقه است
وقتی دو چشم روشن عشق
به تو نگاه می‌کند
تو دیگر از آن خود نیستی

ادامه مطلب...
۱۶ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۰۰ ۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
امید ِ من ! چرا قدر نگاهت را نمی دانی ؟

امید ِ من ! چرا قدر نگاهت را نمی دانی ؟

شود تا ظلمتم از بازی چشمت چراغانی
مرا دریاب، ای خورشید در چشم تو زندانی !

خوش آن روزی که بینم باغ خشک آرزویم را
به جادوی بهار خنده هایت می شکوفانی

ادامه مطلب...
۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۰۰ ۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
چشمی که تو را دید، جزین نیست سزایش

چشمی که تو را دید، جزین نیست سزایش

رازی است در آن چشم سیاهت، بنمایش
شعری نسروده ست نگاهت، بسرایش

خوش میچرد آهوی لبت، غافل ازین لب
این لب که پلنگانه کمین کرده برایش

ادامه مطلب...
۱۱ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان