عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم
پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم
شرط، بی بال و پری بود نمی دانستیم
عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم
پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم
شرط، بی بال و پری بود نمی دانستیم
هوای دولت مشرق سفیر باران شد
و چترهای دل ما سریر باران شد
کویر سر به هوای به آسمان محتاج
دچار مرحمت سر به زیر باران شد