حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدای مهربان» ثبت شده است

سه شنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۱، ۰۹:۱۲ ب.ظ حصار آسمان
تو که با منی همیشه، چه "تری" چه "لن ترانی"

تو که با منی همیشه، چه "تری" چه "لن ترانی"

هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی
که ببرد رخت ما را همه دزد شب نهانی

بزن آب سرد بر رو بجه و بکن علالا
که ز خوابناکی تو همه سود شد زیانی

که چراغ دزد باشد شب و خواب پاسبانان
به دمی چراغشان را ز چه رو نمی‌نشانی

بگذار کاهلی را چو ستاره شب‌روی کن
ز زمینیان چه ترسی که سوار آسمانی

دو سه عوعو سگانه نزند ره سواران
چه برد ز شیر شرزه سگ و گاو کاهدانی

سگ خشم و گاو شهوت چه زنند پیش شیری
که به بیشه حقایق بدرد صف عیانی

نه دو قطره آب بودی که سفینه‌ای و نوحی
به میان موج طوفان چپ و راست می‌دوانی

چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت
به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی

چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد
سفر درشت گردد چو بهشت جاودانی

تو مگو که ارمغانی چه برم پی نشانی
که بس است مهر و مه را رخ خویش ارمغانی

تو اگر روی و گر نی بدود سعادت تو
همه کار برگزارد به سکون و مهربانی

چو غلام توست دولت کندت هزار خدمت
که ندارد از تو چاره و گرش ز در برانی

تو بخسپ خوش که بختت ز برای تو نخسپد
تو بگیر سنگ در کف که شود عقیق کانی

به فلک برآ چو عیسی ارنی بگو چو موسی
که خدا تو را نگوید که خموش لن ترانی

خمش ای دل و چه چاره سر خم اگر بگیری
دل خنب برشکافد چو بجوشد این معانی

دو هزار بار هر دم تو بخوانی این غزل را
اگر آن سوی حقایق سیران او بدانی


#مولانا
دیوان شمس


در فضای مجازی بیت زیر رو به نام مولانا انتشار میدن در حالی که در هیچ کجای اشعارش یافت نشد!

اَرِنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه "تَرَی" چه "لن ترانی"

۰۲ اسفند ۰۱ ، ۲۱:۱۲ ۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
حصار آسمان
دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۳۲ ب.ظ حصار آسمان
سوگند به حق خودم که دوستت دارم

سوگند به حق خودم که دوستت دارم

باری به عزّتت ای سید و مولای من، به راستی سوگند می خورم، اگر مرا در سخن گفتن آزاد بگذاری، در میان اهل دوزخ به پیشگاهت سخت ناله سر دهم همانند ناله آرزومندان و به درگاهت بانگ بردارم همچون بانگ آنان که خواهان دادرسی هستند و هر آینه به آستانت گریه کنم چونان که مبتلا به فقدان عزیزی می باشند و صدایت می زنم: کجایی ای سرپرست مؤمنان، ای نهایت آرزوی عارفان، ای فریادرس خواهندگان فریادرس، ای محبوب دلهای راستان و ای معبود جهانیان، آیا این چنین است، ای خدای منزّه، و ستوده که در دوزخ بشنوی صدای بنده مسلمانی که برای مخالفتش با دستورات تو زندانی شده و مزه عذابش را به خاطر نافرمانی چشیده و میان درکات دوزخ به علّت جرم و جنایتش محبوس شده، و حال آنکه در درگاهت سخت ناله می زند، همچون ناله آن که آرزومند رحمت توست، و با زبان اهل توحیدت تو را می خواند، و به ربوبیتت به پیشگاهت توسّل می جوید، ای مولای من، چگونه در عذاب بماند و حال آنکه امید به بردباری گذشته ات دارد یا آتش چگونه او را به درد آورد درحالی که بخشش و رحمت تو را آرزو دارد؟! یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند درحالی که فریادش را می شنوی و جایش را می بینی؟ ! یا چگونه آتش او را دربر بگیرد و حال آنکه از ناتوانی اش خبر داری؟ ! یا چگونه در طبقات دوزخ به این سو و آن سو کشانده شود درحالی که راستگویی اش را می دانی؟ ! یا چگونه فرشته های عذاب او را با خشم برانند و حال آنکه تو را به پروردگاریت می خواند؟ ! یا چگونه ممکن است بخششت را در آزادی از دوزخ امید داشته باشد و تو او را در آنجا به همان حال واگذاری؟ ! هیهات که چنین معروف نباشد و این گمان به فضل تو نرود و به رفتار با بندگان موحدت که همه احسان و عطا بوده، این معامله شباهت ندارد...
 
 
فرازی از دعای کمیل
 
پ.ن: تو مهربان تر و بزرگوار تر از آنی که پس از آنکه بنده ای را به بارگاهت اذن دخول داده ای، از خود برانی، یا آنگاه که مهر خود را در دلی انداخته ای، زان پس آن دل را به حال خود واگذاری...
 
 [ دانلود طرح با کیفیت اصلی ]

۱۹ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۳۲ ۵۰ نظر موافقین ۲۲ مخالفین ۱
حصار آسمان
چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۳۵ ب.ظ حصار آسمان
هر وقت دیدی تاخیر افتاد، پشت در بایست!

هر وقت دیدی تاخیر افتاد، پشت در بایست!

من دم در ایستاده بودم نه در را می‌زدم و نه می‌‌رفتم. گفت خوب کاری کردی. راه همین است. هر وقت دیدی تاخیر افتاد پشت در بایست. مبادا در را بزنی. در را نزنید و دور هم نروید. مبادا ول کنی بروی و بگویی چیزی نمی‌دهند. با هنر و فهمت تا پشت در برو. در را محکم نزنی. یا اصلاً در را نزن. صاحبخانه خودش می‌داند. آنجا بنشین.
ببین که کمی پشت در ایستادن خوب است. به اشاره ملتفت شو. از یکسال، پنج سال پشت در ایستادن نترس. پشت در، بهترین جاست.
بی‌ادب نباشید. علم و فهم را به زور نمی‌شود از جایی گرفت. در دستگاه خوبان و مافوق ما همه چیز با تسلیم به دست می‌آید.
اگر در پایان ماندیم خدا کمک می‌کند. شاید یک وقت خداوند دید در کارتان صدق دارید و پشت در هم نایستادید. همین که می‌رسید، در باز است. برای بعضی‌ها گفت ما از اول در نداشتیم. خودتان با سوء ظنتان در درست کردید. در دستگاه‌ها و دستگاه اولیاء و انبیاء ما، اصلاً هیچ جا در نگذاشتیم.

کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 70
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی

پا نوشت: از متن اصلی نت برداری شده. متن اصلی اضافات دیگه ای هم داره.

پی نوشت 1: حلول ماه مبارک رمضان بر همه مبارک.
پی نوشت 2: خیلی امیددارم که امسال سال آخر غیبت باشه.

۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۳۵ ۱۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
من به آنها نزدیک خواهم بود

من به آنها نزدیک خواهم بود

وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (186 بقره)

و چون بندگان از دوری و نزدیکی من از تو پرسند، بدانند که #من_به_آنها_نزدیک_خواهم_بود.
هر که مرا خواند، دعای او را اجابت کنم. پس بایست دعوت مرا بپذیرند و به من بگروند باشد تا به سعادت راه یابند.

#قرآن_کریم
از #خدای_بخشاینده به #تو

همچنین از این آیه دو طرح دیگه هم طراحی کردیم میتونین اونها رو از لینکهای زیر ببینید

  1. طرح 2
  2. طرح 3
۲۱ آبان ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
اگر آنها میدانستند، از شدت شوق می مردند

اگر آنها میدانستند، از شدت شوق می مردند

لَو عُلِمَ المُدبِرونَ عَنّی کَیفَ اشتِیاقِی بِهِم وَ انتِظارِی إلی تُوبَتِهِم لَماتُوا شُوقاً الیّ و لَقُطعت أوصالِهم عَن مُوَدَّتی

اگر بندگان من،
که به من پشت کرده اند،
می دانستند که چقدر انتظار آنها را می کشم
و مشتاق بازگشت آنان هستم،
[هر آن] از [شدت] شوق می مُردند
و بند بند بدن آنها از هم جدا می شد.

#اسرار_الصلوة ص 19

۱۹ آبان ۹۶ ، ۲۲:۰۰ ۱۴ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
هر کسی روزنه ایست به سوی خداوند

هر کسی روزنه ایست به سوی خداوند

هر کسی روزنه ایست به سوی خداوند
اگر اندوهناک شود!
اگر ...
به شدت اندوهناک شود!
 
#مصطفی_مستور
 
 

آدم از یک جایی به بعد
دیگر خودش را به در و دیوار نمیکوبد،
از هر چه هست و نیست شاکی نمیشود،
از آدم ها فاصله نمیگیرد
از هیچ کس، دیگر متنفر نمیشود.
دیگر گریه نمیکند
غصه نمی خورد
از حرف کسی نمی رنجد.
دیگر شعر نمیخواند، موسیقی گوش نمیدهد، سیگار نمی کشد
به کسی زنگ نمی زند، کسی هم به او زنگ نمی زند.
دیگر صدایی، اتفاقی، بوی عطری، اسمی، زنگ تلفنی، نامه ای، خاطره ای، حرفی
حواسش را پرت نمی کند.
آدم از یک جایی به بعد، دیگر منتظر نمی ماند،
دیگر عجله نمی کند، دیگر حوصله اش سر نمی رود، دیگر بی قرار نمیشود.

می دانی؟
آدم از یک جایی به بعد
فقط تماشا میکند
 
#بابک_زمانی

۲۸ مهر ۹۶ ، ۱۷:۰۰ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
انا عند القلوب المنکسره

انا عند القلوب المنکسره

لطف کنین این متن رو با دقت بخونین: [باز نشر شد]

دو کس کشتی ای میگیرند یا نبردی میکنند
از آن دو کس، هر که مغلوب و شکسته شد؛
حق با اوست! نه با آن غالب!
زیرا که : انا عند القلوب المنکسره ( من نزد قلب های شکسته هستم )!

"مقالات شمس"

همه ما قبول داریم که مسافریم و روزی از این دنیا خواهیم رفت. هر مسافر باید از یه مسیری حرکت کنه تا به مقصد برسه. مقصد ما مسافر ها کجاست؟ کاملا واضحه. انا لله و انا الیه راجعون. ما قراره به سمت خدا بازگردیم. او ما رو خلق کرده و تنها او ما رو میپذیره. ما باید دوباره در خدا حل بشیم.

منتها تا ناخالصی در وجودمون هست، نمیتونیم! باید این ناخالصی ها رو پاک کنیم. در دنیا، در سکرات موت، در عالم قبر، در عالم برزخ، در عالم قیامت. همه این مراحل برای پاک شدن ماست. برای خالص شدن ما! وقتی پاک شدیم، اون وقت میتونیم در خدا حل بشیم و با خدا یکی بشیم.

خب حالا که مقصد مشخصه، هر مسافر عاقلی، راهی رو انتخاب میکنه که نزدیکتر باشه. خود قرآن راه های زیادی رو نام برده و ما باید کوتاه ترین راه رو انتخاب کنیم. البته باید به یاد داشته باشیم که نزدیکترین راه، قطعا آسان ترین راه هم نیست! بلکه سخت ترین راهه!

وقتی خدای مهربان عده ای رو به عنوان مقربان خودش معرفی میکنه، باید بدونیم اخلاق اونها، رفتار اونها میتونه سبب تقرب ما به خدا و در نهایت رسیدنمون به خدا باشه. 

از گفتار معصومین راه تقرب به خدا به دو قسمت تقسیم شده. یکی راهی به سمت بالا و دیگری راهی به سمت پایینه! اگر خدای سبحان جهتی می داشت، در عرش بود و در فرش نبود، در افلاک بود و در خاک نبود، انسان فکر می کرد که نزدیک ترین راه همون بالا رفتنه! خیلی باید علم داشته باشن، خیلی کمال داشته باشن، خیلی ولایت داشته باشن، خیلی اخلاص داشته باشن تا بالا برن و به خدا نزدیک بشن. اگر تنها راه نزدیکی به خدا همون راه بالا بود، باید اون راه بالا را شناسائی کرد و پیمود؛ منتها خدا جهتی نداره! در همه جهت ها و مکان هاست. خدا هم در عرش هست و هم در فرش!

تنها راه قُرب اِلَی الله و مشاهده خدا این نیست که انسان عالم ترین، عاقل ترین، کامل ترین، عابد ترین انسانها باشه! اگر اون راه رو طی کرد، خُب خیلی از کمالات نصیبش میشه؛ اون البته اَقرَبُ الطُرُقه؛ ولی یک راه پائین هم داره! یه راه برجسته، یه راه فروتنی! اون راه برجسته نصیب هر کسی نمیشه. انبیاء هستن، اولیاء هستن، معصومان هستن، مرسلین هستن؛ اینها اون راه برجسته را طی میکنن؛ امّا راه پائین راه تواضعه و دل شکستگی و فروتنی و ...

پس کلا دو راه هست! یا انسان به سمت خدا تقرب پیدا میکنه، یا خدا به سمت انسان! یا انسان میهمان خدا میشه یا میزبان او! اهمیت میزبانی از میهمان بودن کمتر نیست! اگر کسی دلش شکست و از همه جا ناامید شد، اون میتونه یه پناهگاهی رو شناسائی کنه و خودشو توش جا بده! 

اگر کسی دل شکسته داشت، این رو بدونه که میتونه میزبانی خدا رو به عهده بگیره! اگر دلشکسته شدی، بدون که برای میزبانی خدا انتخاب شدی. ما که توان راه بالا پیمودن رو نداریم! پس نزدیک ترین راه برای ما همون "قلب شکسته" ست که نصیب خیلی ها میشه. قدرش رو بدون اگه دلی شکسته داری. دلت رو با یاد خدا آروم کن!

اینکه میگن [اَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ اِذَا دَعَاهُ وَ یکْشِفُ السُّوء] نه یعنی وقتی مضطر شدی، اَمَّن یُجیبُ بخون! ما هر وقت مشکلی داریم، أمَّن یُجیبُ می خونیم. معنای آیه که این نیست! معنای آیه اینه که وقتی مضطر شدی، بگو: [یا اَلله]، جواب می گیری. برای اینکه مضطر رو فقط اون جواب میده! کسی که همه راهها به روش بسته شد، اون جوابشو میده! چون آدم وقتی مضطر شد، موحّد خوبی هم میشه. چون براش ثابت میشه که از هیچ کسی کاری ساخته نیست!

۲۷ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۰ ۱۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱
حصار آسمان