۳۵ مطلب با کلمهی کلیدی «دوری» ثبت شده است
شنبه, ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۰۷ ب.ظ
حصار آسمان
خوبِ من، هنر در فاصله هاست...
زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم یخ می زنیم.
تو، نباید آن کسی باشی که من می خواهم
و من نباید آنکسی باشم که تو می خواهی!
کسی که تو از من می خواهی بسازی
یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت
من باید بهترین خودم باشم برای تو
و تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای من
خوب ِ من، هنرِ عشق در پیوند تفاوت هاست
و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها...
تمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند
که، ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت
اندازه می گیری!
حساب و کتاب می کنی!
مقایسه می کنی!
و خدا نکند حساب و کتابت برسد
به آنجا که زیادتر دوستش داشته ای
که زیادتر گذشته ای
که زیادتر بخشیده ای
به قدر یک ذره
یک ثانیه حتی!
درست از همانجاست که توقع آغاز می شود
و توقع آغاز همه ی رنج هاست
زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگهایش جور نیست
همه سازهایش کوک نیست
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید
حتی با ناکوک ترین ناکوکش
اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند
به این سالها که به سرعت برق گذشتند
به جوانی که رفت
میانسالی که می رود
حواست باشد به کوتاهی زندگی
به زمستانی که رفت
بهاری که دارد تمام می شود کم کم
ریز ریز
آرام آرام
نم نمک...
زندگی به همین آسانی می گذرد.
ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد گاهی هم صاف است،
بدون ابر بدون بارندگی...
این نوشته را به گاندی نسبت میدهند! درست و غلطش با خودشان اما من فکر نمیکنم!
پی نوشت اول: بین دلهای ما گاهی فاصله می افتد که این فاصله را گاه دیگران و شرایط می سازند و گاه خودمان. با درک نکردن. با غرور، با ترس، با خودخواهی! اما من این بار دوست دارم این فاصله را با عشق قرار دهم. وقتی به تو نزدیکم، روحم در طلب تو آنقدر شور و هیجان به خود میگیرد که می ترسم از حرارتش، بسوزی و شیرینی اش دلت را بزند. وقتی هم از تو دورم، دلتنگی امانم را میبرد. مجبورم گاهی اوقات تحمل کنم اما نمی توانم زیاد از تو دور بمانم. چون می ترسم مبادا این دوری، تو را مغموم و دلشکسته کند! همیشه باید تعادلی میان این بودن و نبودن، باشد. به قول نزار قبانی: "بیم آن دارم که زیاد با تو سخن بگویم. مبادا خسته شوی و بیم آن دارم که سکوت کنم، مبادا گمان کنی دیگر برای قلبم مهم نیستی"
من تو را آنقدر دوست دارم، که باور نمیکنی! می ترسم گمان کنی نمایش است. می ترسم با خود بیندیشی مرا فتح کرده ای و دیگر به من رغبتی نداشته باشی. آخر آدم قله هایی که فتح میکند را دیگر بار نمیخواهد فتح کند. باید دست به عصا حرکت کنم. باید تو را بفهمم، درک کنم. نه تندِ تند. بلکه آرام آرام. مانند حل شدن قند در چای. نمیفهمی کی حل شد! اما شیرینی اش را حس میکنی. من همین یک دل را بیشتر ندارم. اگر بی محابا عمل کنم، اگر دلت را بزنم، هم دلت را باخته ام، هم دلم را... بی تابی گنجشک در قفس را ببین و بدان دل من نیز در دوری تو آنگونه خود را به در و دیوار قفسی که خودم ساخته ام می کوبد. چون می خواهم وقتی رهایش کردم، مقصدی جز تو نداشته باشد و در کنج آغوش تو جای بگیرد.
۲۵ آذر ۰۲ ، ۱۸:۰۷
۴
۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (186 بقره)
و چون بندگان از دوری و نزدیکی من از تو پرسند، بدانند که #من_به_آنها_نزدیک_خواهم_بود.
هر که مرا خواند، دعای او را اجابت کنم. پس بایست دعوت مرا بپذیرند و به من بگروند باشد تا به سعادت راه یابند.
#قرآن_کریم
از #خدای_بخشاینده به #تو
همچنین از این آیه دو طرح دیگه هم طراحی کردیم میتونین اونها رو از لینکهای زیر ببینید
-
طرح 2
- طرح 3
۲۱ آبان ۹۶ ، ۰۸:۰۰
۵
۰
حصار آسمان
شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
گفتم از نزدیکی دیدار، گفتی: «سادهای !
دورم از دیدار با هر پیش پا افتادهای»
کوچکم خواندی، که پیش چشم ظاهربین تو
دیگران کوهند و من سنگ کنار جادهای
شهر را گشتم که مانند تو را پیدا کنم
هیچکس حتی شبیهت نیست، فوقالعادهای !
با دل آزردهام چیزی نمیگویی ولی
از دل آزردن که حرفی میشود آمادهای
باز بر دوری صبوری میکنم اما مگیر
امتحان تازهای از امتحان پس دادهای
#سجاد_سامانی
۰۶ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰
۸
۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
چه کسی می داند
آنانکه که باهمند
چقدر باهمند؟
یا آن که می رود
تا کجا می تواند
دور شود از آدم؟
بیا دراز بکشیم
بیا دراز به دراز آدمهایی که از ما رفته اند
بخوابیم
به هم نگاه کنیم
اما
هیچ چیز نگوییم
آنوقت هر کداممان
گمان کنیم دیگری
فقط چیزهایی را گفته که می خواستیم
چراغهای دنیا را خاموش کن عزیزم!
ما
چقدر
خسته ایم!
#رویا_شاه_حسین_زاده
۱۷ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۰
۵
۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
رفتن آدمها، برایمان شبیه غول وحشتناک قصههای بچگیمان شده است.
بیایم باور کنیم همه رفتنها که بد نیست.
همه رفتنها که فاجعه نیست.
همه رفتنها تیغ نیست که خش بندازد روی نازکای دل ما.
همه رفتنها همیشگی نیست!
بعضیها موقتی میروند.
میروند تا مدتی خلوت کنند...
گوشه دنج یک کافه بنشینند، زندگیشان را با تمام روابطشان بالا و پایین کنند و کلی نقشه بکشند برای روزهای نیامده...
همه رفتن برای همیشه را بلد نیستند... نمیروند!خیالت راحت
فقط کمی دور میشوند تا تکلیفشان را با خیلی چیزها روشن کنند.
یا مثل جنگجوی زخمی از نبرد با خودشان برمیگردند یا مثل یک سردار پیروز
هر جور که آمدندو برگشتند ،مرهم باشیم! مرهم باشید!
لازم است یک وقتهایی آدمها خودشان را از ما دور کنند.
#فاطمه_بهروزفخر
۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۷:۰۰
۲
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
شوق پرکشیدن است در سرم قبول کن
دلشکسته ام اگر نمیپرم قبول کن
این که دورِ دور باشم از تو و نبینمت
جا نمیشود به حجم باورم، قبول کن
گاه، پر زدن در آسمان شعرهات را
از من، از منی که یک کبوترم قبول کن
در اتاق رازهای تو سرک نمیکشم
بیش از آنچه خواستی نمیپرم، قبول کن
قدر یک قفس که خلوتت به هم نمیخورد
گاه نامه میبرم میآورم، قبول کن
گفته ای که عشق ما جداست، شعرمان جدا
بی تو من نه عاشقم، نه شاعرم، قبول کن
وقتی آب این قدر گذشته از سرم
من نمیتوانم از تو بگذرم، قبول کن
#مهدی_فرجی
۱۲ مهر ۹۶ ، ۱۷:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
جمعه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۵:۴۸ ب.ظ
حصار آسمان
آمدم تا به نفسهای تو عادت بکنم
هر نفس گرم تر از قبل صدایت بکنم
آمدم آیه شوی واژه به واژه تا من
از همه غیر تو اعلام برائت بکنم
بی تو دلگیر ترین ثانیه ها سهم من است
حقم این نیست که با گریه رقابت بکنم
کارم این است که سرگرم خیالت شَوَم و
به هر آن کس که تو را دید حسادت بکنم
" بی تو من شعر ندارم بنویسم " ٬ باید
همه ی ثانیه ها ذکر مصیبت بکنم
منتظر باشم و یک هفته به پایان برسد
گله از تلخی و بی رحمی ساعت بکنم
جمعه یعنی دلم از غصه بگیرد اما
به همین بودنت از دور....قناعت بکنم
#پویا_جمشیدی
۳۱ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۴۸
۲
۰
حصار آسمان