۳۰ مطلب با کلمهی کلیدی «پریشانی» ثبت شده است
جمعه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۵۱ ب.ظ
حصار آسمان
یا گرمى یک بوسه به پیشانى من باش
یا علت یک عمر پریشانى من باش
با فاصله اى امن که آسیب نبینى
بنشین و فقط شاهد ویرانى من باش
هر بار که عاقل شده ام خیر ندیدم
یک بار بیا و تو به نادانى من باش
من جاى تو با لحن و لبت شعر بخوانم
تو جاى من و محو غزل خوانى من باش
ناچار به مرگم ته این قصه بیا و
یک معجزه در قسمت پایانى من باش
#سید_تقی_سیدی
پ.ن: دوستان مشاعره داریم. ممنون میشم شرکت بفرمایید.
۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۵۱
۹
۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
زندگی درد قشنگیست به جز شبهایش
که بدون تو فقط خواب پریشان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد!
خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد!
شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم، ولی
من به تو، او به نماز خودش ایمان دارد
اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سریست که با موی پریشان دارد
"من از آن روز که در بند توام" فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
"علی صفری"
همچنین سایز استوری اون رو میتونین از این لینک ببینید
۲۱ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰
۱۶
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
ای که برداشتی از شانه ی موری باری
بهتر آن بود که دست از سر من برداری
ظاهر آراسته ام در هوس وصل ولی
من پریشان تر از آنم که تو می پنداری
هر چه می خواهمت از یاد برم ممکن نیست
من تو را دوست نمی دارم اگر بگذاری
موجم و جرأت پیش آمدنم نیست مگر
به دل سنگ تو از من نرسد آزاری
بی سبب نیست که پنهان شده ای پشت غبار
تو هم ای آیینه از دیدن من بیزاری
#فاضل_نظری
۱۰ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰
۶
۰
حصار آسمان
جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
مات چشمان توأم؛ اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست
این شکاف پشت پیراهن شهادت می دهد
هیچ کس در ماجرای عشق بی تقصیر نیست
از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی: رفیق !
آنچه در «تعریف» ما گفتی کم از تحقیر نیست !
هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان بودنت این «آه» بی تاثیر نیست
قلب من! با یک تپش برگشت گاهی ممکن است
آنقدر ها هم که می گویند گاهی دیر نیست
#حسین_زحمتکش
۰۵ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰
۵
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
با همه بیسر و سامانیام
باز به دنبال پریشانیام
طاقت فرسودگیام هیچ نیست
در پی ویرانشدنی آنیام
آمدهام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه توفانیام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمدهام تا تو بسوزانیام
آمدهام با عطش ِ سالها
تا تو کمی عشق بنوشانیام
ماهی سرگشتهی دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانیام
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیام؟
حرف بزن، ابر مرا باز کن
دیر زمانیست که بارانیام
حرف بزن، حرف بزن، سالهاست
تشنهی یک صحبت طولانیام
ها... به کجا میکشیام خوب من
ها... نکشانی به پشیمانیام
#محمد_علی_بهمنی
۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۷:۰۰
۶
۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
مرا ای ماهی دلمرده ی محبوس، یادت نیست؟
چه خواند این تنگ در گوش ات که اقیانوس یادت نیست؟!
همین اندازه می دانی که از تقدیر دلگیری
پریشانی ولی چیزی از آن کابوس یادت نیست!
منِ گمراه، با چشمان کورم تا خدا رفتم
تو اما راه را ای شیخ، بی فانوس یادت نیست!
در این پیرانه سر، ناگه به یاد توبه افتادی
گناهت را ولی افسوس... آه افسوس! یادت نیست
#حسین_زحمتکش
۰۲ آبان ۹۶ ، ۰۸:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
خانه قلبم خراب از یکه تازی های توست
عشقبازی کن که وقت عشقبازی های توست
چشم خون، حال پریشان،قلب غمگین،جان مست
کودکم! دستم پر از اسباب بازی های توست
تا دل مشتاق من محتاج عاشق بودن است
دلبری کردن یکی از بی نیازی های توست
قصه ی شیرین نیفتاده ست هرگز اتفاق
هرچه هست ای عشق از افسانه سازی های توست
میهمان خسته ای داری در آغوشش بگیر
امشب ای آتش شب مهمان نوازی های توست
#فاضل_نظری
۲۹ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۰
۲
۰
حصار آسمان