حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۱۴ مطلب با موضوع «نویسندگان و اشخاص :: علی صفری» ثبت شده است

چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
تا تو بودی نفسم وام از این عشق گرفت

تا تو بودی نفسم وام از این عشق گرفت

صبر کن دسته گل تازه به آب افتاده!
زندگی پشت سرت از تب و تاب افتاده

عاشقی با تو فقط دردسری زیبا بود
بی تو از صورت این عشق نقاب افتاده

تا تو بودی نفسم وام از این عشق گرفت
بعد تو کار به میدان حساب افتاده

قسمتم نیستی ای سینی میناکاری
که منم کاسه ی از رنگ و لعاب افتاده

در پی ات می دوم و کودکی ام کفش به دست
و تو آن دسته گل تازه به آب افتاده


"علی صفری"

۰۸ دی ۹۵ ، ۱۷:۰۰ ۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
از چاه ریزش کرده یوسف درنمی آید

از چاه ریزش کرده یوسف درنمی آید

اگر چه درد زیباتر از این بر سر نمی آید
تو را می خواهم اما کاری از من برنمی آید

برادر کم ندارم سرنوشتم زیر و رو گردد
ولی از چاه ریزش کرده یوسف درنمی آید

نشستم باز امشب هم ردیفی استکان چیدم
خودم هم خوب می دانم کسی از در نمی آید

کلیدی را که پس دادی به دست مرگ خواهم داد
خیالت تخت جز یادت کسی دیگر نمی آید

همیشه عاشقی درد است! ناشکری نباید کرد
از این بدتر همیشه هست، از این بهتر نمی آید

کنارم نیستی، این درد را باور نخواهم کرد
اگر رفتی چرا بعد از تو عمرم سر نمی آید؟


"علی صفری"

۰۸ دی ۹۵ ، ۰۹:۰۰ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ حصار آسمان
قسمت این بود سرم بی تو به زانو برسد

قسمت این بود سرم بی تو به زانو برسد

خواستم دیر کنم دل نگرانم باشی
دست افتاده به دور چمدانم باشی!

تا ته جاده ی پاییز دویدم که شبی
به "زمستان" برسم تا "اخوانم" باشی

تا ته جاده ی پاییز تحمل کردم
زرد ماندم که تو یلدای خزانم باشی

به تماشای گل از دور قناعت کردم
قسمت این بود که در حد توانم باشی

قسمت این بود سرم بی تو به زانو برسد
شاهد کاستی و ضعف زبانم باشی
...

دو سه کبریت ته قوطی عمرم مانده
کاش تا دست به بعدی برسانم، باشی..


"علی صفری"

۰۷ دی ۹۵ ، ۲۳:۵۹ ۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
زندگی کردن بی عشق، ادا اطواراست

زندگی کردن بی عشق، ادا اطواراست

عشق با اینکه کمی سرخوش و سهل انگار است
وقت یادآوری خاطره ها هوشیار است!

گریه های سرخود، خوب به من فهماندند
بدترین قسمت دلسوختگی، انکار است

تا خداحافظی اش هیچ نمی دانستم
زندگی بیشتر از مرگ مصیبت بار است

از همان روز که او رفت، خودم فهمیدم
زنده مانی خود مرگ است که بالاجبار است

دست ما نیست، فقط تجربه ثابت کرده
زندگی کردن بی عشق، ادا اطواراست
...

بخت هر جا که به دست کسی انگشتر داد
آن طرف قسمت دستان کسی سیگار است


"علی صفری"

۰۷ دی ۹۵ ، ۲۲:۰۰ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
بگذار یوسف تا ابد در چاه باشد

بگذار یوسف تا ابد در چاه باشد

بگذار یوسف تا ابد در چاه باشد
حتی زلیخا بعد از این خودخواه باشد

مرداب خواهد شد در آخر سرنوشتِ
رودی که در فکرش خیال ماه باشد

قدر سکوت بغض هایش حرف دارد
مردی که بین خنده هایش آه باشد!

ای کاش نفرینم کنی آهت بگیرد
بعد از تو باید زندگی کوتاه باشد

پایان راه "هفت شهر عشق" یعنی
زانوی عاشق با سرش همراه باشد

بعد از تو باید آنقدر بی کس بمانم
تنها خدا از درد من آگاه باشد

وقتی زلیخایی نباشد چاره ای نیست
بگذار یوسف تا ابد در چاه باشد


"علی صفری"

۱۱ آذر ۹۵ ، ۰۱:۰۰ ۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
بگذار قیامت بکنم چند دقیقه

بگذار قیامت بکنم چند دقیقه

بگذار قیامت بکنم چند دقیقه
با بغض نگاهت بکنم چند دقیقه
 
یک عمر به پای تو نشستم گله ای نیست
بگذار شکایت بکنم چند دقیقه
ادامه مطلب...
۳۱ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۰ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
وای از آن روزی که عاشق رد شود آب از سرش

وای از آن روزی که عاشق رد شود آب از سرش

گفته بودم می روی دیدی عزیزم آخرش!
سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش

زندگی با خاطراتت اتفاقی ساده نیست!
رفتنت یعنی مصیبت، زجر یعنی باورش

ادامه مطلب...
۲۳ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۰۰ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان