۶ مطلب با موضوع «نویسندگان و اشخاص :: کمال الدین محمد وحشی بافقی» ثبت شده است
شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۱۰ ق.ظ
حصار آسمان
از برای خاطر اغیار خوارم میکنی
من چه کردم کاینچنین بیاعتبارم میکنی
روزگاری آنچه با من کرد استغنای تو
گر بگویم گریهها بر روزگارم میکنی
گر نمیآیم به سوی بزمت از شرمندگیست
زانکه هر دم پیش جمعی شرمسارم میکنی
گر بدانی حال من گریان شوی بیاختیار
ای که منع گریه بیاختیارم میکنی
گفتهای تدبیر کارت میکنم وحشی منال
رفت کار از دست کی تدبیر کارم میکنی
#وحشی_بافقی
۰۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۷:۱۰
۴
۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۴:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
ای گل تازه که بویی زِ وفا نیست تورا
خبر از سرزنش خارِ جفا نیست تورا
رحم بر بلبلِ بی برگ و نوا نیست تورا
التفاتی به اسیران بلا نیست تورا
ما اسیرِ غم و اصلا غمِ ما نیست تورا
با اسیرِ غمِ خود رحم چرا نیست تورا؟
فارغ از عاشق غمناک نمی باید بود
جانِ من این همه بی باک نمی باید بود
همچو گل چند به روی همه خندان باشی
همره غیر به گلگشت و گلستان باشی
هر زمان با دگری دست و گریبان باشی
زان بیندیش که از کرده پشیمان باشی
جمع با جمع نباشند و پریشان باشی
یاد حیرانی ما آری و حیران باشی
ما نباشیم که باشد که جفای تو کشد؟
به جفا سازد و صد جُور برای تو کشد
شب به کاشانه اغیار نمی باید بود
غیر را شمع شب تار نمی باید بود
همه جا با همه کس یار نمی باید بود
یار اغیار دل آزار نمی باید بود
تشنه خونِ منِ زار نمی باید بود
تا به این مرتبه خونخوار نمی باید بود
من اگر کشته شوم باعث بدنامی تُست
موجب شهرت بی باکی و خودکامی تُست
دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد
جز تو کس در نظرِ خلق مرا خوار نکرد
آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد
هیچ سنگین دل بیدادگر این کار نکرد
این ستم ها دگری با منِ بیمار نکرد
هیچکس این همه آزارِ من زار نکرد
گر زِ آزردنِ من هست غرض مُردن من
مُردم، آزار مکش از پیِ آزردن من
جانِ من سنگدلی دل به تو دادن غلط است
بر سری راهِ تو چون خاک فتادن غلط است
چشمِ امّید به روی تو گشادن غلط است
رویِ پُرگرد به راه تو نهادن غلط است
رفتن اولاست زِ کوی تو ستادن غلط است
جان شیرین به تمنای تو دادن غلط است
تو نه آنی که غمِ عاشق زارت باشد
چون شود خاک، بر آن خاک گذارت باشد!
۰۹ آذر ۹۵ ، ۱۶:۰۰
۵
۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
ما را دو روزه دوری دیدار میکشد
زهریست این که اندک و بسیار میکشد
عمرت دراز باد که ما را فراق تو
خوش میبرد به زاری و خوش زار میکشد
۰۹ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
۰۴ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
مرا وصلی نمیباید من و هجر و ملال خود
صلا زن هر که را خواهی تو دانی و وصال خود
نخواهد بود حال هیچ عاشق همچو حال من
تو گر خود را گذاری با تقاضای جمال خود
۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۶:۰۰
۲
۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
ای گل تازه که بویی ز وفا نیست ترا
خبر از سرزنش خار جفا نیست ترا
رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست ترا
التفاتی به اسیران بلا نیست ترا
۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۰۰
۳
۰
حصار آسمان