جانا به غریبستان، چندین به چه میمانی
بازآ تو از این غربت، تا چند پریشانی؟
صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم
یا راه نمیدانی یا نامه نمیخوانی
جانا به غریبستان، چندین به چه میمانی
بازآ تو از این غربت، تا چند پریشانی؟
صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم
یا راه نمیدانی یا نامه نمیخوانی
ماهى به آب گفتا ، من عاشق تو هستم
از لذت حضورت ، مى را نخورده مستم
آیا تو میپذیرى ، عشق خدائیم را ؟
تا این که بر نتابى ، دیگر جدائیم را؟