یک عمر اشتباه کردن
نه تنها افتخار آمیز است؛
بلکه بسیار سودمند تر از یک عمر نشستن بیهوده است!
#جرج_برنارد_شاو
یک عمر اشتباه کردن
نه تنها افتخار آمیز است؛
بلکه بسیار سودمند تر از یک عمر نشستن بیهوده است!
#جرج_برنارد_شاو
به مجنـــون گفت روزی ســـاربانی
چرا بیــــهوده در صحـــــرا دوانی ؟
اگر با لــیلی ات بودی ســــــر و کــار
من او را دیــدمش با دیگـــــری یار
سر و زلفش به دست دیــگران است
تو را بیهوده در صحرا دوان است
ز حرف ساربان مجـــنون فغــان کرد
جوابـــش ایـن ربـــــاعی را بیان کرد
درخت بی ثــــمر هــر کس نشــــــاند
دوای درد مجـــــــــــنون را بــدانـــد
میان عاشق و معشــوق رمزی است
چـــه دانـد آنــکه اشــــتر میچـــراند؟
بگفتــــا ســاربان : هان ای بد اخــــتر
گنـــــاهی از محبــــّــت نــیست بد تر
تو را ایــــــزد به تــوبه امر فرمــود
برو از عــــشق لیــــلا توبه کن زود
چو بشنید این سخن مجنون فغان کرد
دو دســـت خـویش را بر آسمان کرد
بگـفـــــتا : تــــوبه کردم تـــوبه اُ ولا
ز هر چــیــزی به غیر از عشق لیـلا
از خانه بیرون میزنم، اما کجا امشب؟
شاید تو میخواهی مرا در کوچهها امشب
پشت ستون سایه، روی درخت شب
میجویم اما نیستی در هیچ جا امشب