بزن پلڪی به هم گاهی ببین من زندہ ام یا نه؟
شڪستی قاب چشمم را ببین جان ڪندہ ام یا نه؟
نشستہ روی این میز و عذابم را نمی بینی
تو را تا اوج این قصه خودم آوردہ ام یا نه؟
بہ این لبخند زیبای تو معصومانه می خندم
خبر داری تو از آہ پس از هر خندہ ام یا نه؟
قلم را دست می گیرم، خجالت می ڪشم از تو
تو می فهمی ڪه از عطر تنت آڪندہ ام یا نه؟
خودت را بردی و رفتی، من اما عاشقت ماندم
حسابم ڪن همین حالا ببین بازندہ ام یا نه؟
نگاهی ڪن به بالا و بگو در گوش من آیا
ڪسی می دید از بالا ڪه من هم بندہ ام یا نه؟
"حسین آهنے"