حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوز غم» ثبت شده است

يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
بهتر آن است که این قصه فراموش کنید

بهتر آن است که این قصه فراموش کنید

من نگویم، که به درد دل من گوش کنید
بهتر آن است که این قصه فراموش کنید

عاشقان را بگذارید بنالند، همه
مصلحت نیست، که این زمزمه خاموش کنید

خون دل بود نصیبم، به سر تربت من
لاله افشان به طرب آمده، می نوش کنید

بعد من ، سوگ مگیرید، نیرزد به خدا!
بهر هر زرد رخی، خویش سیه پوش کنید!

خط بطلان به سر نامه ی هستی بکشید
پاره این لوح سبک پایه ی مخدوش کنید

سخن سوختگان طرح جنون می ریزد
عاقلان، گفته ی عشاق فراموش کنید

"رحیم معینی کرمانشاهی"
 
باز نشر شد

۰۷ آبان ۹۶ ، ۲۲:۰۰ ۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
آذر انگار کمی خسته شده از پاییز

آذر انگار کمی خسته شده از پاییز

بغلم کن که هوا سوزِ فراوان دارد
بدن یخ زده ام حالِ پریشان دارد

مثل بیدی تنم از سوز هوا میلرزد
امشب آغوش پر از مهر تو مهمان دارد

لب به روی لب سرما زده ی من بگذار
لبت امشب بخدا مزّه دو چندان دارد

حسرت داغیِ آغوش تو بیمارم کرد
تب من با لب تو چاره و درمان دارد

بغلم کن که در آغوش تو آرام شوم
روح سرگشته ی من میل به طغیان دارد

لحظه ای از من اگر دور شوی میمیرم
بی تو این زندگی اصلاً مگر امکان دارد؟

آذر انگار کمی خسته شده از پاییز
مژده ی آمدن فصل زمستان دارد

مثل آذر که در آغوش زمستان گم شد
بغلم کن که هوا سوزِ فراوان دارد

۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
یک نفر از کوچه ی ما عشق را دزدیده است

یک نفر از کوچه ی ما عشق را دزدیده است

یک نفر از کوچه ی ما عشق را دزدیده است
این خبر در کوچه های شهر ما پیچیده است

دوره گردی در خیابانها محبت می فروخت
گوئیا او هم بساط خویش را برچیده است

عاشقی می گفت روزی روزگاران قدیم
عشق را از غنچه های کوچه باغی چیده است

عشق بازی در خیابان مطلقا ممنوع شد
عابری این تابلو را دور میدان دیده است

یک چراغ قرمز از دیروز قرمز مانده است
چشمکش را هیز چشمی خیره سر دزدیده است

می روم از شهر این دل سنگهای کور دل
یک نفر بر ریش ما دلریشها خندیده است



#سید_عباس_سجادی

۰۶ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
بغلم کن که هوا سوزِ فراوان دارد

بغلم کن که هوا سوزِ فراوان دارد

بغلم کن که هوا سوزِ فراوان دارد
بدن یخ زده ام حالِ پریشان دارد

مثل بیدی تنم از سوز هوا میلرزد
امشب آغوش پر از مهر تو مهمان دارد

ادامه مطلب...
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۰۰ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
چشم گریان هم دمی با بوسه خندان میشود

چشم گریان هم دمی با بوسه خندان میشود

ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ


ﺳﻴــﻞ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ﮔــــﺮ ﺑﺒــــﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﻧﺴﻴـــــﻢ ﺻﻮﺭﺗﻲ
ﻏــﻢ ﻣﺨـــﻮﺭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ

ادامه مطلب...
۲۴ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۰ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان