حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شوق رهایی» ثبت شده است

دوشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
حدیث شوق به پایان رساندنش سخت است

حدیث شوق به پایان رساندنش سخت است

مگو پرنده در این لانه ماندنش سخت است
بمان ! که مهر تو از سینه راندنش سخت است

چگونه دل نسپاری به دیگران ؟ که دلت
کبوتری است که یک جا نشاندنش سخت است

چه حال و روز غریبی که قلب عاشق من
اسیر کردنش آسان، رهاندنش سخت است

زبان حال دلم را کسی نمی‌فهمد
کتیبه‌های ترک خورده خواندنش سخت است

هزار نامه نوشتم بدون ختم کلام
حدیث شوق به پایان رساندنش سخت است


#سجاد_سامانی

۰۱ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰ ۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است

کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است

مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است

در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

 

قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه

دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است

ادامه مطلب...
۲۸ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۰ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟

سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟

مــن کــــــه در تنـــگ بــــرای تــو تـمـــاشــادارم
بــــا چـــــه رویـــــی بنــــویـســم غــم دریا دارم؟

دل پر از شوق رهایی سـت، ولی ممکن نیست
بـــــــه زبــــــان آورم ان را کـــــــــه تــمــنـــا دارم

ادامه مطلب...
۲۸ مرداد ۹۵ ، ۰۶:۰۰ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت

گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت

گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمی گذاشت

از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
می شد گذشت، وسوسه اما نمی گذاشت

ادامه مطلب...
۲۲ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۰۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۳۶ ق.ظ حصار آسمان
به آغوش تو برمیگردم

به آغوش تو برمیگردم

نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
تو بگو من به تو مشتاق ترم یا تو به من؟

زنده ام بی تو همین قدر که دارم نفسی
از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن

بعد از این در دل من، شوق رهایی هم نیست
این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن

وای بر من که در این بازی بی سود و زیان
پیش پیمان شکنی چون تو شدم عهد شکن

باز با گریه به آغوش تو بر می گردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن

تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است
ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن


"فاضل نظری"

۱۷ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان