عشق بازی کار هر شیاد نیست
این شکار، دام هر صیاد نیست
این شکار، دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
عشق ، از معشوق اول سر زند
تا به عاشق ، جلوه دیگر کند
تا به حدی که برد هستی از او
سر زند صد شورش و مستی از او
سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگر
بر حسین و حالت او کن نظر
بر حسین و حالت او کن نظر
روز عاشورا در آن میدان عشق
کرد رو را جانب سلطان عشق
کرد رو را جانب سلطان عشق
بارالها این سرم این پیکرم
این علمدار رشید، این اکبرم
این علمدار رشید، این اکبرم
این سکینه، این رقیه، این رباب
این عروس دست وپا خون در خضاب
این عروس دست وپا خون در خضاب
این من و این ساربان، این شمر دون
این تن عریان میان خاک و خون
این تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربم
این من و این ناله های زینبم
این من و این ناله های زینبم
پس خطاب آمد زحق کی شاه عشق
ای حسین یکه تاز راه عشق
ای حسین یکه تاز راه عشق
گر تو بر من عاشقی ای محترم
پرده برکش من به تو عاشقترم
پرده برکش من به تو عاشقترم
غم مخور که من خریدار توام
مشتری بر جنس بازار توام
مشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت داده ای در راه ما
مرحبا صد مرحبا خودهم بیا
مرحبا صد مرحبا خودهم بیا
خود بیا که می کشم من ناز تو
عرش و فرشم جمله پا انداز تو
عرش و فرشم جمله پا انداز تو
لیک خود تنها در بزم یار
خود بیا و اصغرت را هم بیار
خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی
خاصه در منقار اوبرگ گلی
خاصه در منقار اوبرگ گلی
خود تو بلبل ، گل؛ علی اصغرت
زودتر بشتاب سوی داورت
زودتر بشتاب سوی داورت
"ناصر الدین شاه قاجار"
- باز نشر شده