حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غمگین» ثبت شده است

جمعه, ۱۰ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ حصار آسمان
تو نیستی و زندگی انگار تعطیل است

تو نیستی و زندگی انگار تعطیل است

تنهاتر از شمعی که از کبریت می ترسد
غمگین تر از دزدی که از دیوار افتاده
بی اعتنا پاکت کنند از زندگی، مثلِ
خاکستر سردی که از سیگار افتاده!

بی تو دلم می افتد از من، باز می خکشد
مثل کلاغی مرده که از سیم می افتد
این روزها هر بار که یاد تو می افتم
یک خط دیگر روی پیشانیم می افتد !

می خواهی از من رو بگیری، دورتر باشی
مانند طفلی مرده می پیچم به آغوشت
سردرد میگیری و من تکرار خواهم شد
مانند یک موسیقی غمناک در گوشَت

بی تو تمام کوچه ها سرد است، تاریک است
انگار خورشید این حدود اصلا نتابیده
تو نیستی و زندگی انگار تعطیل است
تو نیستی و ساعتِ این شهر خوابیده

تو نیستی و خاطراتی شور در چشمم
چون ماهیان مرده ای در رود، می پیچند
تکرارها من را شبیه زخم می بندند
سیگارها من را شبیه دود، می پیچند

بی تو شبیه ساعتی بی کوک، می خوابم
در لحظه هایی که برای شعر گفتن نیست
در خانه ای که پرده هایش بی تو تاریک است
در خانه ای که لامپ هایش بی تو روشن نیست

اینجا کنارم هستی و آرام، می خندی
آنجا کنار هم بغل کــــردیم دریا را
تو رفته ای، باید همین امشب بسوزانم
این یادها، این عکس ها، این آلبوم ها را


"حامد ابراهیم پور"

۱۰ دی ۹۵ ، ۲۳:۵۹ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۴ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
تو خودت را به جای من بگذار

تو خودت را به جای من بگذار

حلق خود را چارپاره کنی
شعر تنها رسانه ات باشد
توی شهری که بی ادب شده است
ادبیات خانه ات باشد

دستمالی سیاه برداری
چیزی از صلح و جنگ بنویسی
متناقض نمای غم باشی
زشت ها را قشنگ بنویسی

پیشگو باشی و بفهمانی
که غروب از طلوع معلوم است
به کجا می روم که در این راه
تهِ خط از شروع معلوم است

تلخ مثلِ همین که می نوشی
واقعیت برای غمگین هاست
فال من را نگیر، می دانم
زندگی قهوه ای تر از این هاست!

گفتی از غصه دست بردارم
از گل و عشق و خانه بنویسم
تو خودت را به جای من بگذار
با کدامین بهانه بنویسم؟

در سرم دردِ شب نخوابی هاست
دردِ (شک می کنم به ... پس هستم!)
افه شاعرانه من نیست
دستمالی که بر سَرَم بستم

دست بردار از سرم لطفا
حرف هایت فقط سیاهی داد
وقتی از (من) سوال می پرسند
(تو) جوابِ مرا نخواهی داد

شعر تنها جوابگوی من است
نوزده سال و این همه سختی؟!
مثل دالی بدون مدلول است
شعر گفتن بدون بدبختی!

حلق خود را چارپاره کنی
شعر تنها رسانه ات باشد
توی شهری که بی ادب شده است
ادبیات خانه ات باشد!



"یاسر قنبرلو"

۰۴ دی ۹۵ ، ۱۷:۰۰ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۰۵ ق.ظ حصار آسمان
"حق الناس " همیشه پول نیست!

"حق الناس " همیشه پول نیست!

برای کسی که میفهمد هیچ توضیحی لازم نیست؛
و برای کسی که نمیفهمد هر توضیحی اضافه است!
آنانکه میفهمند عذاب میکِشند؛
و آنانکه نمیفهمند عذاب می دهند!
مهم نیست که چه "مدرکی" دارید؛
مهم اینه که چه "درکی" دارید!
مغزِ کوچک و دهانِ بزرگ میلِ ترکیبیِ بالایی دارند!
کلماتی که از دهانِ شما بیرون می آید ویترینِ فروشگاهِ شعورِ شماست!
پس وای بر جمعی که لب را بی تامل وا کنند!
چرا که کم داشتن و زیاد گفتن مثلِ نداشتن و زیاد خرج کردن است!
پس نگذارید زبانِ شما از افکارتان جلو بزند!
یادمان باشد که:
"حق الناس " همیشه پول نیست!
گاهی "دل" است...
دلی که: باید بدست می آوردیم و نیاوردیم!
دلی که: باید می دادیم و ندادیم!
دلی که: شکستیم و رها کردیم!
دلهای غمگینی که: بی تفاوت از کنارشان گذشتیم!
خدا از هرچه بگذرد از حق الناس نمی گذرد!!
حواسمان باشد که:
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ
ﺑﺎ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ
با ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ
با ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ
ﺑﺎ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ!

"پرفسور شمس الدینی استاد دانشگاه کالیفرنیا"

۲۲ آبان ۹۵ ، ۰۰:۰۵ ۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
با تو و عشق تو زنده بودم، بعد تو من خودم هم نبودم

با تو و عشق تو زنده بودم، بعد تو من خودم هم نبودم

اگر مانده بودی، تو را تا به عرش خدا میرساندم
اگر مانده بودی، تو را تا دل قصه ها می کشاندم

اگر با تو بودم به شب های غربت، که تنها نبودم
اگر مانده بودی، ز تو مینوشتم، تو را میسرودم

ادامه مطلب...
۱۳ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ حصار آسمان
علم روانشناسی می گوید

علم روانشناسی می گوید

علم روانشناسی می گوید :
وقتی یک نفر خیلی میخندد حتی برای چیزهای احمقانه و پیش پا افتاده، بدانید او از درون عمیقأ [ غمگین ] است
اگر یک نفر خیلی می خوابد بدانید که [ تنهاست ]
اگر یک نفر کم حرف می زند، سریع حرفش را می گوید و دوباره سکوت می کند بدانید [ رازی درسینه دارد ]
وقتی یک نفر نمی تواند گریه کند، بدانید [ ضعیف ] است
وقتی یک نفر با یک روال غیرعادی وحجم زیاد غذا می خورد، بدانید که [ تحت تنش ] است
وقتی یک نفر برای چیزهای کوچک گریه می کند یعنی [ رقیق القلب و معصوم ] است
وقتی یک نفر سریع بخاطر چیزهای کوچک عصبانی می شود یعنی [ درگیر عشق ] است

۱۱ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۵۹ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان