۹ مطلب با کلمهی کلیدی «گوش دل» ثبت شده است
يكشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۲۶ ب.ظ
حصار آسمان
گوش دل می شنود آنچه که در دل باشد
عشق را زمزمه کافی ست، به آواز مگو
آتشی در دلم انداخته چشمت که مپرس
پیش من حرفی از آن خانه برانداز مگو
روی زیبای تو کافی ست به شیدایی من
رحم کن با دلم و اینهمه با ناز مگو
من گرفتار غم عشق و تو درگیر سفر
به اسیر قفس از لذت پرواز مگو
این جهان چشم دریده ست، تو هم رازت را
پیش این پیرزن پشت هم انداز مگو
بگذر از آنچه که مویت به سر آورد مرا
شرح آن قصه دراز است، به ایجاز مگو
#علیرضا_بدیع
++ دوستان بخش مشاعره را دریابید :)
منوی وبلاگ
۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۲۶
۲
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
مثل ایستادن گلوله
در قلب سربازی که به احترام وطن ایستاد
ایستاده ام!
پای دوست داشتنت!
#احسان_قربانیان
دلم برای هر دویمان می سوزد!!
هر دو عاجز مانده ایم!
من، از شنیدن دوباره نامم از زبان تو
تو، از بیرون راندن عشقت از دل من
و چه رنجی می برد عشق از این گیر و دار ما
بیا تازه کار بودنمان را به رخ دنیا نکشیم
بگذار فکر کنند قبل از آدم و حوا این ما بودیم که عشق را به ناممان زده اند
بیا فکری به حال ماهی های این حوض خشکی زده بکنیم ...
اصلا چشمانت را ببند و گوش دلت را بسپار به صدای خدا
عشق از اوست و او از عشق
مگر میشود نفهمد راه کدام است و چاه کدام؟
از قلب تو، از قلب من، تا خدا یک راه میانبر هست ...
باور کن!
بگذار از آن راه بازگردیم به آغوش خدا
بگذار که عشق مسئله هایمان را حل کند
بگذار این گره های کور به دستان صبور او باز شود
مگر به عقده گشایی های #حضرت_عشق نرسیده ای؟
#حصار_آسمان
۰۳ آبان ۹۶ ، ۲۲:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
اگر مدعی هستید که دوستش دارید
نمیخواهد کار خارق العاده ای بکنید
در دنیای شلوغ امروز
که هیچ کس حوصله ی هیچ کس را ندارد
گوش شنوای حرف هایش باشید
آدم گاهی دلش میخواهد
بدون اینکه خودش را سانسور کند
بی پروا حرف بزند
برای کسی که قضاوت کردن بلد نیست!
#علی_سلطانی
۱۱ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۳۵ ب.ظ
حصار آسمان
گوش کن
دورترین مرغ جهان می خواند
شب سلیس است، و یکدست، و باز
شمعدانی ها
و صدادارترین شاخه فصل، ماه را می شنوند
پلکان جلو ساختمان
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم
گوش کن، جاده صدا می زند از دور قدم های ترا
چشم تو زینت تاریکی نیست!
پلک ها را بتکان
کفش به پا کن
و بیا!
و بیا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد!
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام ترا
مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت :
"بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است"
#سهراب_سپهری
#شب_تنهایی_خوب
۰۱ مهر ۹۶ ، ۲۱:۳۵
۲
۰
حصار آسمان
شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت
عاشقش باشی و افسوس گرفتار خودت
به خدا درد کمی نیست که با پای خودت
بدنت را بکشانی به سر دار خودت
کاروان رد بشود، قصه به آخر برسد
بشوی گوشه ای از چاه خریدار خودت
درد یعنی لحظاتی به دلت پشت کنی
بشوی شاعر و یک عمر بدهکار خودت
درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد
بگذاری برود! آه... به اصرار خودت!
بگذاری برود در پی خوشبختی خود
و تو لذت ببری از غم و آزار خودت
درد یعنی بروی، دردسرش کم بشود
بشوی عابر آواره ی افکار خودت
اینکه سهم تو نشد درد کمی نیست ولی
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت
"علی صفری"
۲۳ بهمن ۹۵ ، ۰۶:۰۰
۱
۰
حصار آسمان
شنبه, ۴ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
گوش کن
دورترین مرغ جهان می خواند
شب سلیس است، و یکدست، و باز
شمعدانی ها
و صدادارترین شاخه فصل، ماه را می شنوند
پلکان جلو ساختمان
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم
گوش کن، جاده صدا می زند از دور قدم های ترا
چشم تو زینت تاریکی نیست!
پلک ها را بتکان
کفش به پا کن
و بیا!
و بیا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد!
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام ترا
مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت :
"بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است"
"سهراب سپهری"
شب تنهایی خوب
۰۴ دی ۹۵ ، ۲۲:۰۰
۱
۰
حصار آسمان
شنبه, ۴ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
گوش دادن به چه حرفی؟ به صدای چه کسی؟
این همه شعر نوشتیم برای چه کسی؟
آن که بخشید کسی داشت که جبران بکند!
ما ببخشیم عطا را به لقای چه کسی؟
"یاسر قنبرلو"
۰۴ دی ۹۵ ، ۱۱:۰۰
۳
۰
حصار آسمان