۱۴ مطلب با موضوع «نویسندگان و اشخاص :: امیر هوشنگ ابتهاج» ثبت شده است
سه شنبه, ۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۳۴ ب.ظ
حصار آسمان
نگاهت می کنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
چه خواهش ها درین خاموشیِ گویاست نشنیدی؟
تو هم چیزی بگو چشم و دلت گوش و زبان دارد
بیا تا آنچه از دل می رسد بر دیده بنشانیم
زبانبازی به حرف و صوت معنی را زیان دارد
چو هم پرواز خورشیدی مکن از سوختن پروا
که جفت جان ما در باغ آتش آشیان دارد
الا ای آتشین پیکر! برآی از خاک و خاکستر
خوشا آن مرغ بالاپر که بال کهکشان دارد
زمان فرسود دیدم هرچه از عهد ازل دیدم
زهی این عشق عاشق کش که عهد بی زمان دارد
ببین داس بلا ای دل مشو زین داستان غافل
که دست غارت باغ است و قصد ارغوان دارد
درونها شرحه شرحه ست از دم و داغ جداییها
بیا از بانگ نی بشنو که شرحی خون فشان دارد
دهان (سایه) میبندند و باز از عشوهٔ عشقت
خروش جان او آوازه در گوش جهان دارد
#امیر_هوشنگ_ابتهاج
۰۳ خرداد ۰۱ ، ۲۰:۳۴
۳
۰
حصار آسمان
جمعه, ۱۷ دی ۱۴۰۰، ۰۵:۵۵ ب.ظ
حصار آسمان
هوای روی تو دارم نمیگذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که میسپارندم
مگر در این شب دیر انتظارِ عاشقکش
به وعدههای وصال تو زنده دارندم
غمم نمیخورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمیگذارندم
سری به سینه فرو بردهام مگر روزی
چو گنج گمشده زین کنج غم برآرندم
چه باک اگر به دل بیغمان نبردم راه
غم شکستهدلانم که میگسارندم
من آن ستاره شب زندهدار امّیدم
که عاشقان تو تا روز میشمارندم
چه جای خواب که هر شب محصّلان فراق
خیال روی تو بر دیده میگمارندم
هنوز دست نَشستهست غم ز خون دلم
چه نقشها که ازین دست مینگارندم
کدام مست، می از خون سایه خواهد کرد
که همچو خوشۀ انگور میفشارندم
#امیر_هوشنگ_ابتهاج
۱۷ دی ۰۰ ، ۱۷:۵۵
۳
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۴۰ ب.ظ
حصار آسمان
پیشِ سازِ تو من از سِحر سخن دم نزنم
که زبانی چو بیان تو ندارد سخنم
ره مگردان و نگه دار همین پرده ی راست
تا من از راز سپهرت گرهی باز کنم
صبر کن ای دل غمدیده که چون پیر حزین
عاقبت مژده ی نصرت رسد از پیرهنم
چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی
من چه گویم که غریب است دلم در وطنم
شعر من با مدد ساز تو آوازی داشت
کی بود باز که شوری به چمن در فکنم
همه مرغان هم آواز پراکنده شدند
آه از این باد بلاخیز که زد در چمنم
نی جدا زان لب و دندان چه نوایی دارد؟
من ز بی همنفسی ناله به دل می شکنم
بی تو آری غزل «سایه» ندارد «لطفی»
باز راهی بزن ای دوست که آهی بزنم
#امیر_هوشنگ_ابتهاج
۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۴۰
۹
۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد؟
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه
#ه_الف_سایه
#امیر_هوشنگ_ابتهاج
۳۰ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
هر کسی؛
روزنه ایست به سوی خداوند!
اگر؛
اندوهناک شود!
اگر؛
به شدت اندهناک شود!
- پی نوشت:
در گلو میشِکَنَد ناله ام از رقت دل
قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست
"هوشنگ ابتهاج"
۱۰ آذر ۹۵ ، ۰۱:۰۰
۶
۰
حصار آسمان
شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۴:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
تو می روی و دل زِ دست می رود
مرو که با تو هر چه هست می رود
دلی شکستی و به هفت آسمان
هنوز بانگ این شکست می رود
کجا توان گریخت زین بلای عشق؟
که بر سر من از الست می رود
نمی خورد غم خمار عاشقان
که جام ما شکست و مست می رود
از آن فراز و این فرود غم مخور
زمانه بر بلند و پست می رود
بیا که جان سایه بی غمت مباد
وگرنه جان غم پرست می رود
شبِ غمِ تو نیز بگذرد ولی
در این میان دلی زِ دست می رود
"امیر هوشنگ ابتهاج"
۰۶ آذر ۹۵ ، ۱۶:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
در این سرای بی کسی ، کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
۱۸ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۰۰
۵
۰
حصار آسمان