نگاهت می کنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
چه خواهش ها درین خاموشیِ گویاست نشنیدی؟
تو هم چیزی بگو چشم و دلت گوش و زبان دارد
بیا تا آنچه از دل می رسد بر دیده بنشانیم
زبانبازی به حرف و صوت معنی را زیان دارد
چو هم پرواز خورشیدی مکن از سوختن پروا
که جفت جان ما در باغ آتش آشیان دارد
الا ای آتشین پیکر! برآی از خاک و خاکستر
خوشا آن مرغ بالاپر که بال کهکشان دارد
زمان فرسود دیدم هرچه از عهد ازل دیدم
زهی این عشق عاشق کش که عهد بی زمان دارد
ببین داس بلا ای دل مشو زین داستان غافل
که دست غارت باغ است و قصد ارغوان دارد
درونها شرحه شرحه ست از دم و داغ جداییها
بیا از بانگ نی بشنو که شرحی خون فشان دارد
دهان (سایه) میبندند و باز از عشوهٔ عشقت
خروش جان او آوازه در گوش جهان دارد
#امیر_هوشنگ_ابتهاج
به نام صاحب اندیشه ها
عرض سلام و ادب محضر همکار گرامی
خدا رحمت کند استاد و سلطان غزل عصر معاصر امیر هوشنگ ابتهاج "ه الف سایه" را
دست مریزاد که هستند انسان های وارسته ای که به بزرگان جهان ادب احترام می گذارند و نامشان را در دفاتر عشق خود حک می کنند.
تقدیر و سپاس از شما
لینک شما اولین پیوند خجسته برای وب حقیر است.
موفق و پایدار، برقرار باشید!