ای که گفتی دین ندارم، لااقل آزاده ام
لااقل بسته است یک جایی سر قلاده ام
شهر مُهر بی نمازی زد به پیشانیم و من
با کسی چیزی نخواهم گفت جز سجاده ام
آبروی رفته ام ای کاش باد آورده بود
آنچه با زحمت به دست آوردم از کف داده ام
هیچکس هرگز نماز کاملی در من نخواند
مثل مسجد های متروک میان جاده ام
کاش سوزن بودم و یکروز می دیدی مرا
چیستم؟ کاهی که در انبار کاه افتاده ام
هرچه خواندم از کتاب زندگی دیگر بس است
امتحانت را بگیر ای مرگ من آماده ام
#حسین_زحمتکش
سلام
ان شاالله که سلامت باشید و سالیان سال منشاء خیرات و برکات