بردند پس از آنکه بریدند بدن را
هفتاد و دو ملت سر هفتاد و دو تن را
در کوفه بشر را به ته ننگ کشاندند
تا شیعه بداند سبب صلح حسن را
در خانه نشستند و ندیدند ملایک
بر قامت سرخ تو بریدند کفن را
از سر زدن و دست زدن شرم نکردند
آنانکه شمردند سبک سینه زدن را
این قوم چه قومی ست که حسش نتوانست
از عطر تو تشخیص دهد بوی لجن را
در مکتب مهر تو فقط یاد گرفتیم
از دشمن تو رابطه ی مشت و دهن را
ای آنکه تن سرخ تو آموخت به تاریخ
کشته شدن و زنده ی ذلت نشدن را
ما باز همانیم که دیدیم و نمردیم
در پای سواران مغول خاک وطن را
#غلامرضا_طریقی