حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بی خبر» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۱، ۰۶:۲۶ ب.ظ حصار آسمان
دلبرم ،شهره ی شهر است به بیدادگری

دلبرم ،شهره ی شهر است به بیدادگری

خواب‌ دیدم که زِ تو آمده بر دل خبری
اشک را پس‌زده چشمم، به هوای نظری

خواب‌ دیدم که برای غمِ‌دل چاره شدی
آمدی تا نَرَود، جان به خیالِ دگری

من‌ و‌ احوالِ نه‌چندان‌خوش و‌ بی‌سامانم
منتظر، تا برسد بر شبِ ماهم سحری

خواب‌دیدم که به‌تو تکیه بداده‌ست غزل
تو‌ ولی در پسِ این قافیه‌ها، رهگذری

تا که پرواز کند این دلم از شوقِ وصال
فاش می‌گویدم این‌عقل که بی‌بال و پری

خواب ها دیدم و افسوس، نیامد به بَرَم
دلبرم ،شهره ی شهر است به بیدادگری

با خودم ،بهرِ غمِ عشقِ تو بیگانه شدم
من زِبَس ناله که کردم به غمِ بی‌خبری

ارسالی
#نیلوفر_صفری

۲۵ فروردين ۰۱ ، ۱۸:۲۶ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
گفت عشق نه! بیا تا همیشه دوست بمانیم

گفت عشق نه! بیا تا همیشه دوست بمانیم

گفت عشق نه!
بیا تا همیشه دوست بمانیم!
دستش را رها کردم و گفتم:
ببخشید!
ما به کسی که
برایش روزی چند بار
از درون فرو میریزیم
دوست نمی گوییم!
 
#فرید_صارمی
 
 

از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
من تا به حال ندیده ام کسی دلباخته ی کسی باشد و بتواند حتی برای یک روز هم بیخبر باشد از او...
از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
وقتی از من بی خبری!
وقتی نمیدانی حالِ الانِ من چیست!
از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
من ندیده ام که کسی دلباخته ی کسی باشد و حاضر نباشد کمی از غرورش چشم پوشی کند!
از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
وقتی میدانی که بی تو بیمار میشوم و با بی رحمیِ تمام به آسانی میروی...
از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
وقتی میدانی سخت گرفتارِ توام و در نبودت دلتنگی گونه هایم را خیس میکند و باز نمی آیی...
از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
وقتی میدانی اگر باشی حالِ من خوبِ خوب میشود،خندیدن را به یاد می آورم، و خوشبختی برایم معنا پیدا میکند
اما نمی آیی...
اما نمی مانی...
برای من از دوست داشتن حرفی نزن،
تو از دوست داشتن هیچ چیز نمیدانی...!
 
#المیرا_دهنوی

۱۹ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
قدر یک قاصدک از تو اثری می خواهم

قدر یک قاصدک از تو اثری می خواهم

نه سراغی ، نه سلامی، خبری می خواهم
قدر یک قاصدک از تو اثری می خواهم

خواب و بیدار، شب و روز به دنبال من است؛
جز مگر یاد تو یار سفری می خواهم؟

ادامه مطلب...
۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۰۰ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
باز بفرستم بسوی دوست پیغامی دگر

باز بفرستم بسوی دوست پیغامی دگر

ساقیا پُر کن به یاد چشم او جامی دگر
تا بسوی عالم مستی زنم گامی دگر

چشم مستت را بنازم ، تازه از راه آمدم
بعد ازین جامی که دادی ، باز هم جامی دگر

ادامه مطلب...
۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۰ ۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حصار آسمان