خواب‌ دیدم که زِ تو آمده بر دل خبری
اشک را پس‌زده چشمم، به هوای نظری

خواب‌ دیدم که برای غمِ‌دل چاره شدی
آمدی تا نَرَود، جان به خیالِ دگری

من‌ و‌ احوالِ نه‌چندان‌خوش و‌ بی‌سامانم
منتظر، تا برسد بر شبِ ماهم سحری

خواب‌دیدم که به‌تو تکیه بداده‌ست غزل
تو‌ ولی در پسِ این قافیه‌ها، رهگذری

تا که پرواز کند این دلم از شوقِ وصال
فاش می‌گویدم این‌عقل که بی‌بال و پری

خواب ها دیدم و افسوس، نیامد به بَرَم
دلبرم ،شهره ی شهر است به بیدادگری

با خودم ،بهرِ غمِ عشقِ تو بیگانه شدم
من زِبَس ناله که کردم به غمِ بی‌خبری

ارسالی
#نیلوفر_صفری