حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیدن تو» ثبت شده است

شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۵۶ ب.ظ حصار آسمان
از دست دارم می‌روم، اصلا حواست نیست!

از دست دارم می‌روم، اصلا حواست نیست!

افتاده‌ام در ابتدای کوچه‌ای بن بست
از دست دارم می‌روم، اصلا حواست هست!؟

بیرون زدم از خاطراتت برف می‌آمد
من گریه کردم آخر این قصه را باید

بعد از تو فکر روزهای آخرم باشم
بعد از تو فکر ضجه‌های دفترم باشم

بعد از تو چشمم دفترم را آبیاری کرد
بعد از تو تهران پابه‌پایم بی قراری کرد

بعد از تو راهی از جهنم رو به من وا شد
بعد از تو بهمن بدترین میدان دنیا شد

بعد از تو دیگر آرزوهایم زمین خوردند
بعد از تو با پای خودم نعش مرا بردند

بعد از تو من زانو زدم، آینده را کشتم
دیوار می‌زد هی خودش را بر سر و مشتم

بعد از تو در من اشتیاق زنده ماندن مُرد
کابوس تنهاتر شدن آینده‌ام را خورد

حس می‌کنم بعد از تو تاریخم دو قسمت شد
می‌خواستم باور کنی در من قیامت شد

از حسرت بازی دستت لای موهایم
از گریه هایم لابه لای آرزوهایم

از بوسه‌های آخرت، از دستِ بر دوشم
از لذت یک دوستت دارم در آغوشم

از من سکوت، از تو سکوت، از عشق پنهانی
لبخندهای زورکی در اوج ویرانی

انگار بغضی در گلویم گم شده باشد
انگار قلبم قسمت مردم شده باشد

انگار خواهم مرد از این کابوس وا مانده
انگار نیمی از وجودم در تو جا مانده

انگار که بازنده‌ام در اوج رویایت
پای پیاده می‌روم از آرزوهایت

از دورتر می‌بینمت این آخرین بار است
دنیا به ما یک زندگی کردن بدهکار است

غمگینم از آینده از تقدیر، غمگینم
دارم تو را در خاطراتم خواب می‌بینم

می‌فهمم این رفتن برایت آخرین راه است
دیوار من از زندگی یک عمر کوتاه است

من رفتنت را با دو چشم بسته‌ام دیدم
از بوسه‌هایت لابه‌لای گریه فهمیدم

قدِّ زمستانی‌ترین روز خدا سردی
تا گریه کردم، گریه کردی.. برنمی‌گردی؟

اسم تو را در شعرهایم خط خطی کردم
وقتی نباشی من به دنیا برنمی‌گردم

باران ببارد آسمان عطر تو را دارد
بغضت گریبان می‌درد تا صبح می‌بارد

لبخند دارم می‌زنم با اینکه دلتنگم
دارم برای زندگی با مرگ می‌جنگم

می‌بوسمت از دورتر این رشته محکم نیست
می‌بوسمت با اینکه لب‌های تو سهمم نیست

می‌بوسمت، می‌بوسمت، تا درد پابرجاست
دلواپسم، دلواپسی از خنده‌ام پیداست

بعد از تو حتی رد شدن از کوچه آسان نیست
حتی برای گریه کردن یک خیابان نیست

این خاطرات لعنتی بعد از تو بی‌رحمند
زانو زدن کنج خیابان را نمی‌فهمند

دارم تو را حس می‌کنم با دستِ در دستم
با هرکه باشی باز هم دلواپست هستم

ای کاش من تنها دلیل بودنت بودم
از سایه‌ات نزدیکتر پیراهنت بودم

حالا من و ، تنها من و تنها دو چشم‌تر
از بی‌قراری‌های عصر جمعه تنها‌تر

لعنت به پایانی‌ترین ساعاتِ هر هفته
لعنت به رویایی که دیگر یادمان رفته

لعنت به آغوشت، به آغوشش، به تنهایی
لعنت به من وقتی که با هر بغض می‌آیی

لعنت به من وقتی هنوز از عطر تو مستم
لعنت اگر در انتظار دیدنت هستم

اصلا مگر راهی برای دیدنت هم هست؟
اصلا مگر حرفی به جز بوسیدنت هم هست؟

اصلا همین حال و همین روز و همین ساعت
اصلا به شبهای بدون بودنت لعنت

باید تو را از راه‌های رفته برگردم
باید نفهمی قاب عکست را بغل کردم

باید تو را از هرچه بود و هست بردارم
باید نفهمی بعد از این هم دوستت دارم

باید نفهمم خنده‌ات بی‌من برای کیست
از دست دارم می‌روم، اصلا حواست نیست!

 

#پویا_جمشیدی

۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۵:۵۶ ۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ حصار آسمان
قسمت ما نشد این عشق، حلالت باشد!

قسمت ما نشد این عشق، حلالت باشد!

فکر کن قهوه بنوشی، ته فالت باشد
بعد از این دیدن او فرض محالت باشد

از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی!؟
گریه ات باعث تکرار سوالت باشد

چمدان پر بکنی، خاطره ها را ببری
عکسهایش همه عمر وبالت باشد

روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد
باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد

توی تنهایی خود فکر مسکن باشی
قرص اعصاب فقط چاره ی حالت باشد
...

"ای که از کوچه معشوقه ما می گذری"
قسمت ما نشد این عشق، حلالت باشد!


"علی صفری"

۰۸ دی ۹۵ ، ۲۳:۵۹ ۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
هر روز می روم به مسیری که دیدمت

هر روز می روم به مسیری که دیدمت

هر روز می روم به مسیری که دیدمت
جایی که عاشقانه به جانم خریدمت

جایی که دیدم ای گل زیبا شکفته ای
اما برای اینکه بمانی نچیدمت

ادامه مطلب...
۲۰ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
عشاق را مفارقت یار می‌کشد

عشاق را مفارقت یار می‌کشد

ما را دو روزه دوری دیدار می‌کشد
زهریست این که اندک و بسیار می‌کشد

عمرت دراز باد که ما را فراق تو
خوش می‌برد به زاری و خوش زار می‌کشد

ادامه مطلب...
۰۹ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۰۰ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است

خودشناسی قدم اول عاشق شدن است

شور دیدارت اگر شعله به دل ها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد

گیسوان تو شبیه است به شب، اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد

ادامه مطلب...
۰۴ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
بگویید آن کمان ابرو سپاهش را نگه دارد

بگویید آن کمان ابرو سپاهش را نگه دارد

به رسم صبر، باید مرد آهش را نگه دارد
اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگه دارد

پریشان است گیسویى در این باد و پریشان تر
مسلمانى که میخواهد نگاهش را نگه دارد

ادامه مطلب...
۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
آرام تر از پلک

آرام تر از پلک

شب که آرام تر از پلک ،
تو را مے بندم!
در دلم
طاقتِ دیدارِ تو
تا فردا نیست....

"محمدعلے بهمنے"

۳۰ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان