۱۲ مطلب با کلمهی کلیدی «ساحل» ثبت شده است
چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۳۶ ب.ظ
حصار آسمان
دنبال من میگردی و حاصل ندارد
این موج عاشق کار با ساحل ندارد
باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من خام بودم، داغ دوری پخته ام کرد
عمری که پایت سوختم قابل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی:
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد
باشد ولم کن باخودم تنها بمانم
دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد
وقتی که حق دل نداری میهمانی
مهمان که جایی حق آب و گل ندارد
شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد
موجی که عاشق میشود ساحل ندارد
#مهدی_فرجی
۱۸ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۳۶
۷
۰
حصار آسمان
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج
یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچه ای را که رها گشته در امواج
#فاضل_نظری
۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۲:۰۰
۰
۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۱۳ ق.ظ
حصار آسمان
ماه خندید به کوتاهی شور و شعفم
دست بردم به تمنا و نیامد به کفم
کشش ساحل اگر هست چرا کوشش موج؟
جذبه ی دیدن تو می کشد از هر طرفم
راه تردید، مسیر گذر عاشق نیست!
چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم؟
پدرانم همه سرگشته ی حیرت بودند
من اگر راه به جایی ببرم، نا خلفم!
زخم بیهوده مزن، سینه ام از قلب تهی است
بهتر آن است که سربسته بماند صدفم!
"فاضل نظری"
۱۸ آذر ۹۵ ، ۰۷:۱۳
۳
۰
حصار آسمان
شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
یک شهر را دیوانه با پیراهنت کردی
لیلا چرا پیراهن زیبا تنت کردی ؟!
فرعون شهرم ، دل به دریا زد همان شب که
جادوگری با چشم های روشنت کردی
تو دخت چنگیزی که ما را مثل نیشابور
آواره ی دیوار چین دامنت کردی
من بچه بودم ، خوب و بد قاطی شد از وقتی
شوری به پا آن شب تو با رقصیدنت کردی
ما دست کم ، یک کوچه با هم رد پا داریم
یادی اگر از پرسه های با مَنَت کردی
دریا بیا ، آغوش شهر ساحلی باز است
ساحل نمیداند چه با پاروزنت کردی
بانو ! نمیگویی خدا را خوش نمی آید !؟
یک شهر را دیوانه با پیراهنت کردی
"محمد سعید مهدوی"
۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۴:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
فانوس این خانه عاشقانه می سوزد
گردباد هم که باشی
خاموش نخواهم شد
دریا با جزر می رود
که با مد بازگردد
یا جزر باش یا مد
این کشتی شکسته
باید به ساحل برسد
"نسرین بهجتی"
۲۱ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
دل شکسته اگر باز هم دلی باشد
بگو چگونه نگهبان قابلی باشد؟
چگونه در خودش این راز را نگهدارد؟
چگونه باز درین خانه گلی باشد؟
۱۰ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۰۰
۰
۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
هر بار خواست چای بریزد نمانده ای
رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای
تنها دلش خوش است به اینکه یکی دوبار
با واسطه سلام برایش رسانده ای
۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۰۰
۰
۰
حصار آسمان