حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فاصله ها» ثبت شده است

بیشتر شد فاصله یا حوصله کم‌تر شده؟

زیر سقف آسمان، چیزی عجیب و تازه نیست
زندگی، انگار جز باجِ سرِ دروازه نیست

بیشتر شد فاصله یا حوصله کم‌تر شده؟
این کتاب کهنه را، چیزی دگر شیرازه نیست!

نه به کف جامی، نه شوق توبه‌ای دارم، دریغ!
رزقِ من از مسجد و میخانه جز خمیازه نیست

کشتیِ بی‌لنگری پوسیده در ساحل، ولی 
هیچ موجی با نهنگِ مُرده هم‌اندازه نیست

خسته‌ام از کالبدگَردانی و تَن‌گشتگی
در سرم دیگر هوایِ زادمُردی تازه نیست...


#عبدالحمید_ضیایی

۱۷ خرداد ۰۳ ، ۱۲:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۵۱ ب.ظ حصار آسمان
بنشین و فقط شاهد ویرانى من باش

بنشین و فقط شاهد ویرانى من باش

یا گرمى یک بوسه به پیشانى من باش
یا علت یک عمر پریشانى من باش

با فاصله اى امن که آسیب نبینى
بنشین و فقط شاهد ویرانى من باش

هر بار که عاقل شده ام خیر ندیدم
یک بار بیا و تو به نادانى من باش

من جاى تو با لحن و لبت شعر بخوانم
تو جاى من و محو غزل خوانى من باش

ناچار به مرگم ته این قصه بیا و
یک معجزه در قسمت پایانى من باش

#سید_تقی_سیدی


پ.ن: دوستان مشاعره داریم. ممنون میشم شرکت بفرمایید.

۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۵۱ ۱۴ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
هر کسی روزنه ایست به سوی خداوند

هر کسی روزنه ایست به سوی خداوند

هر کسی روزنه ایست به سوی خداوند
اگر اندوهناک شود!
اگر ...
به شدت اندوهناک شود!
 
#مصطفی_مستور
 
 

آدم از یک جایی به بعد
دیگر خودش را به در و دیوار نمیکوبد،
از هر چه هست و نیست شاکی نمیشود،
از آدم ها فاصله نمیگیرد
از هیچ کس، دیگر متنفر نمیشود.
دیگر گریه نمیکند
غصه نمی خورد
از حرف کسی نمی رنجد.
دیگر شعر نمیخواند، موسیقی گوش نمیدهد، سیگار نمی کشد
به کسی زنگ نمی زند، کسی هم به او زنگ نمی زند.
دیگر صدایی، اتفاقی، بوی عطری، اسمی، زنگ تلفنی، نامه ای، خاطره ای، حرفی
حواسش را پرت نمی کند.
آدم از یک جایی به بعد، دیگر منتظر نمی ماند،
دیگر عجله نمی کند، دیگر حوصله اش سر نمی رود، دیگر بی قرار نمیشود.

می دانی؟
آدم از یک جایی به بعد
فقط تماشا میکند
 
#بابک_زمانی

۲۸ مهر ۹۶ ، ۱۷:۰۰ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
پس از سالها فراموشی

پس از سالها فراموشی

بعد از سالها
اتفاقى،
دقیقاً آنجا که جانَم به لب رسیده بود تا فراموشش کنم،
دیدَمَش...
همانجایی
که پاتوقِ تمامِ عاشقانه هایمان بود!
دست در دستِ مردى که عجیب شبیه من؛
مدلِ عینکش
موهایش
لباس پوشیدنش
لبخندش
راه رفتنش...
هر دو خشکمان زد
زمان گیر کرده بود و انگار عقربه ها
هم باورشان نمیشد این اتفاق را...
یک دستش را همسرش قفل کرده بود و
دستِ دیگرش را پسرى که شیرین ترین بچه ى دنیا بود!
نشستند میزِ پشتِ سرم
این عجیب ترین فاصله اى بود که در عینِ نزدیکى داشتیم
اسم من را صدا زد!
برگشتم
اما..
پسرش جوابش را داد ...


"علی قاضی نظام"

۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۲:۰۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
ز دست عشق به جز خیر بر نمی آید

ز دست عشق به جز خیر بر نمی آید

توان گفتن آن راز جاودانی نیست
تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست

پراز هراس و امیدم که هیچ حادثه ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست

ز دست عشق به جز خیر بر نمی آید
وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست!

درختها به من آموختند فاصله ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست

به روی آینه ی پر غبار من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست


"فاضل نظری"

۱۰ آذر ۹۵ ، ۱۱:۰۰ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۶ ب.ظ حصار آسمان
Come Back - دست نوشته

Come Back - دست نوشته

فراموش کن طلوع خورشیدی در کاره
فراموش کن برای فردا میخوای چیکار کنی
گاهی برگرد و به عقب نگاه کن!
اگه جایی چیزی رو جا گذاشتی، باید برگردی و درستش کنی!
قبل از خواب به این فکر کن که چقدر مفید بودی!
مثل ویرایش همین متن!
باید برگردی و عقب رو نگاه کنی!
میبینی بعضی جاها فاصله اضافی گذاشتی!
بعضی جاها فاصله نزاشتی!
بعضی حروف و کلمات رو درست ادا نکردی ...
و یا درست نوشتی ولی معنی و مفهومی رو نمیرسونی!
بعضی اوقات میبینی از نظر املایی درسته ولی از نظر دستوری نه!
اگه این متن رو ویرایش نکنی، اونم هر شب، بعد از مدتی چنان زیاد میشه که دیگه ویرایشش از عهده تو خارجه!
فراموش کن تو دفتر فردا میخوای چی بنویسی!
اشتباهات قبلی از نمره ت کم میکنه!
به جایی میرسی که میبینی صفر گرفتی. اگه رسیدی نگو چرا!
چون بعضی اشتباهات خیلی برات گرون تموم میشه!
پس قبل از اینکه خیلی ازشون دور بشی، و قبل از اینکه فراموششون کنی، برگرد و درستشون کن!
اگه یه نمره عالی از آفریدگار خودت میخوای، پس درستشون کن!
ببین آیا اشکی رو جاری نکردی؟ دلی رو نشکستی؟ لبخندی رو محو نکردی؟ باوری رو چی؟ از بین نبردی؟
متن زندگی تو پر از اشتباهاتیه که تو شاید فراموششون کنی.
اما وقتی میخوای نمره خودتو ببینی، همونا از نمرت کم میکنن!
چون خدا هرگز اونا رو فراموش نمیکنه. چرا که در دفتر تو ثبت شده. خودت ثبتش کردی!
نگو که اونجا اشتباه کردم و در آینده درستش رو مینویسم!
بعضی اشتباهات هرگز جبران شدنی نیست!
مثلا جای یه کاما در متن زیر که ممکنه زندگی یا مرگ ببخشه!
بخشش، لازم نیست اعدامش کنید! == زندگی
بخشش لازم نیست، اعدامش کنید! == مرگ
اگه این حرفا رو باور داری، طوری زندگی کن که انگار هرگز فرصتی برای جبران اشتباهاتت نداری!
شاید همین الان خدا گفت: برگه ها بالا!
طوری زندگی کن که خدا به تو افتخار کنه. تا خودت به خودت افتخار کنی.
کسی باش که درست زندگی کرد و زمین رو جای بهتری برای زندگی کرد!
اگه اشتباهات امروز و دیروزت رو تصحیح کردی، میتونی ادعا کنی که در مسیر درست داری حرکت میکنی.
وگرنه حتی اگه امروز در مسیر درست باشی، یه روزی بابت نمره کمت مجبوری سرافکنده و شرمنده باشی!
یه آینده درست، از یه گذشته غلط مشتق نمیشه!
اگه راهی برای جبران داری، پس اینکارو بکن!
زمانش که بگذره، نه تو برای جبران چیزی داری و نه چیزی رو میتونی جبران کنی!


"حصار آسمان"

۲۵ مهر ۹۵ ، ۲۱:۵۶ ۱۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ حصار آسمان
آیا این خواست توست؟

آیا این خواست توست؟

آیا این خواست توست
که خیال رویت
پلک های سنگین مرا
در شبهای طولانی و کسالت بار
از هم باز نگاه دارد؟

ادامه مطلب...
۲۳ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۵۹ ۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان