۶ مطلب با کلمهی کلیدی «معنای واقعی عشق» ثبت شده است
يكشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
آفریدند تو را تا که مسیحا باشی
عزت و عاطفه را مظهر و معنا باشی
آفریدند تو را نام نهادند حسین
تا که جانسوزترین واژه دنیا باشی
آفریدند تو را محض سرافرازی عشق
تا که دلدار جگر گوشه لیلا باشی
در کرم اهل کرم پیش توکم آوردند
دیگران قطره ناچیز و تو دریا باشی
و قتیل العبراتی عجبی نیست اگر
کشته چشم تر زینب کبری باشی
بر سر نیزه سرت رفت و تلالو کردی
مثل خورشیدی و زیباست که بالا باشی
خیزران خورده ترین قاری قرآن خدا
طشت زر دیده ترین حضرت یحیی باشی
#علی_اکبر_لطیفیان
۰۹ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۰
۱
۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۶، ۰۴:۵۹ ب.ظ
حصار آسمان
عشق را بی معرفت معنا مکن
زر نداری، مشت خود را وا مکن
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مکن
خوب دیدن، شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای، حاشا مکن!
اینکه از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مکن
پیرو خورشید یا آئینه باش
هرچه عریان دیده ای، افشا مکن
ای بس آبادی که بوم یوم شد
بر سر یک مشت گل، دعوا مکن
چون خدا بر تو خدائی میکند
اضطراب از روزی فردا مکن
متحد گردید و طوفان شد نسیم
دوستی با بی سر و بی پا مکن
پشت بر محراب دل کردن خطاست
قامتت را جای دیگر تا مکن
چون بشمعی میرسی، پروانه باش
وز نگاه این آن پروا مکن
پیش بی رنگان که مست حیرتتند
گر دورنگی میکنی، با ما مکن
گر زآب برکه میترسی پریش
دعوی غواصی دریا مکن!
#بهرام_سیاره متخلص به #پریش_شهرضایی
۰۲ مهر ۹۶ ، ۱۶:۵۹
۱
۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
زیرِ این آسمان ابری
به معنای نامش فکر می کند
گلِ آفتابگردان!
"گروس عبدالملکیان"
- پی نوشت: اگر تو نباشی
تمامی این شعر ها
تمامی این لحظه ها
تمامی این تپش ها
بی فایده خواهد بود
تمامی کلماتم، به هیچ جانی، میمیرند!
اگر تو نباشی؛
نه روزم روز است؛
و نه شبم شب!
گم شده، بی پناه، تنها و غریب؛
در این کوره راه زندگی
بی نصیب، درمانده و بی شکیب ...
اگر تو نباشی، نه من معنا دارم
نه این دست های خالی؛
زندگی را به معنای ژرفی ترک خواهیم کرد...
یک شب به یاد آور مرا
من همانی ام که دوستت داشت؛
و هنوزم دارد ...
تا جانی هست دریاب
تا وقتی هست برس
به معنای نامم فکر کن
ستاینده ام تا ستایش کنم تو را
بیا تا بی معنا نباشم!
بیا...
روزی چند بار دوستت دارم!
یکبار وقتی که هوا برم می دارد ،
قدم می زنیم
وقتی که خوابم می آید ... تو می آیی!
یکبار وقتی که باران ناز می کند
دلِ ناودان می شکند ... می بارد ...
وقتی که شب شروع می شود ... تمام می شود ...
یکبار دیگر هم دوستت دارم!
باقی روز را ...
هنوز را ...
"افشین صالحی"
۰۲ دی ۹۵ ، ۲۳:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
شیوانا با دوتن از شاگردانش همراه کاروانی به شهری دور می رفتند. با توجه به مسافت طولانی راه و دوری مقصد ، طبیعی بود که بسیاری از مردان کاروان بدون همسرانشان و تنها سفر می کردند و وقتی به استراحتگاهی می رسیدند بعضی از مردان پی خوشگذرانی می رفتند…
۱۳ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۰۰
۲
۰
حصار آسمان
جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
چه بسیار حلاجها بر دار کردند به جرم او و چه بسیار مجنونها که جان دادند با زمزمه اش و چه بسیار فرهادها در گور شدند از ترس فقدانش و چه بسیار زلیخاها پشت به دنیا کردند از غمش و چه بسیار شیرینها به خواب ابدی رفتند با بیدادش و این طبیعت شگفت انگیز او بود که پود سرنوشت وفادارترین پیروانش را با تار رنج گره زند بر دار زمان.
۱۲ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۰۰
۱
۰
حصار آسمان
جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده است؛
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد، خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند، این شخص در حین خراب کردن دیوار دربین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ ده سال پیش هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!
۱۲ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۰۰
۲
۰
حصار آسمان