۸۱۳ مطلب با موضوع «نویسندگان و اشخاص» ثبت شده است
پنجشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمی گذاشت
از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
می شد گذشت، وسوسه اما نمی گذاشت
اینقدر اگر معطل پرسش نمی شدم
شاید قطار عشق مرا جا نمی گذاشت
دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم
چون بردگان مرا به تماشا نمی گذاشت
شاید اگر تو نیز به دریا نمی زدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمی گذاشت
گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمی گذاشت
ای دل بگو به عقل که دشمن هم این چنین
در خون مرا به حال خودم وا نمی گذاشت
ما داغدار بوسه ی وصلیم چون دو شمع
ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت
#فاضل_نظری
۰۴ آبان ۹۶ ، ۱۷:۰۰
۶
۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
حق ندارم به او نگاه کنم
حق ندارم به فکر او باشم
آرزویم به باد رفته که هیچ؛
حق ندارم که آرزو باشم
باغ بودم کویر لوت شدم
خانه ی تار عنکبوت شدم
شاعر عاشقانه ها بودم
واژه واژه پر از سکوت شدم
دوستم داری و نمی دانم
دوستت دارم و نمیدانی
عکس های تورا نمی بینم
شعرهای مرا نمیخوانی
به کجا مى بریم بى انصاف؟
من که در بین راه مى میرم
تو که یک دل شکستى اما من
به کدامین گناه مى میرم؟
سرزنش مى کنى مرا اما
به گناهم دچار خواهى شد
عشق وقتى تنیده شد به تنت
سخت بى اختیار خواهى شد
#سید_تقی_سیدی
۰۴ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
در منِ دلسنگ، شورِ انتظار انداختی
ماهی مرداب را در جویبار انداختی
عشق، اقیانوس آرامی که می گفتی نبود
قایقم را در مسیر آبشار انداختی !
فکر میکردم جواب نامه ام را می دهی
نامه را بی آنکه بگشایی کنار انداختی ...
عشق بر "جانم" حکومت می کند ای روزگار
در سرم بیهوده سودای فرار انداختی
آخر ای عاقل به کار عشق روگردان شدی
خوب شد، یک بار عقلت را به کار انداختی !
#سجاد_سامانی
۰۴ آبان ۹۶ ، ۰۸:۰۰
۶
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
مثل ایستادن گلوله
در قلب سربازی که به احترام وطن ایستاد
ایستاده ام!
پای دوست داشتنت!
#احسان_قربانیان
دلم برای هر دویمان می سوزد!!
هر دو عاجز مانده ایم!
من، از شنیدن دوباره نامم از زبان تو
تو، از بیرون راندن عشقت از دل من
و چه رنجی می برد عشق از این گیر و دار ما
بیا تازه کار بودنمان را به رخ دنیا نکشیم
بگذار فکر کنند قبل از آدم و حوا این ما بودیم که عشق را به ناممان زده اند
بیا فکری به حال ماهی های این حوض خشکی زده بکنیم ...
اصلا چشمانت را ببند و گوش دلت را بسپار به صدای خدا
عشق از اوست و او از عشق
مگر میشود نفهمد راه کدام است و چاه کدام؟
از قلب تو، از قلب من، تا خدا یک راه میانبر هست ...
باور کن!
بگذار از آن راه بازگردیم به آغوش خدا
بگذار که عشق مسئله هایمان را حل کند
بگذار این گره های کور به دستان صبور او باز شود
مگر به عقده گشایی های #حضرت_عشق نرسیده ای؟
#حصار_آسمان
۰۳ آبان ۹۶ ، ۲۲:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
با همه بیسر و سامانیام
باز به دنبال پریشانیام
طاقت فرسودگیام هیچ نیست
در پی ویرانشدنی آنیام
آمدهام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه توفانیام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمدهام تا تو بسوزانیام
آمدهام با عطش ِ سالها
تا تو کمی عشق بنوشانیام
ماهی سرگشتهی دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانیام
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیام؟
حرف بزن، ابر مرا باز کن
دیر زمانیست که بارانیام
حرف بزن، حرف بزن، سالهاست
تشنهی یک صحبت طولانیام
ها... به کجا میکشیام خوب من
ها... نکشانی به پشیمانیام
#محمد_علی_بهمنی
۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۷:۰۰
۶
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
گفتم شروعی تازه ای، پیشامدی خوشحال
پی بردم آخر به ته این عشق پر اشکال
ای کاش وارو می نوشتند داستانم را
آری... نبودی قسمتم، لعنت به این اقبال
آخر به مقیاس توانت کوچکم کردی
دائم قرارم میدهی در زیر رادیکال
سیگار بعد از چایی و چایی بعد از تو
ترکیب سرفه، بغض دارد حین استعمال
از قلب من بیرون برو،من خسته ام، بس کن...
جای خدا را تنگ کردی حضرت دجال!
گفتم فراموشت کنم آسوده تر باشم
مغزم برای بودنت پر شد از استدلال
امشب حضورت بین ترکیب دلم حتمی است
با دسته گل شاید که برگردم به استقبال
#ادریس_حرمی
۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
رفتن ما اتفاق ناگوار کوچکی ست
بازمی گردیم روزی، روزگار کوچکی ست
می گذاری گاه دور از تو جهان را حس کنم
لطف یا قهر است این؟! دورم حصار کوچکی ست
با مرور دوستی هایم به من اثبات شد
هر که جز تو دوستم شد، دوستدار کوچکی ست
در تو من دنبال چیزی ماورای شهرتم
شاعرت بودن برایم افتخار کوچکی ست
من برای عشق می میرم، برای شعر نه!
دفتر شاعر برای او مزار کوچکی ست...
چون "عطارد" گرد تو بیش از همه چرخیده ام
سوختم، شکر خدا عشقت مدار کوچکی ست
بارها از پیش رویت رد شدم صیاد پیر
می پسندیدی نمی گفتی شکار کوچکی ست
بعد ساعت ها نگاه و ذوق و ترس و شرم و شک
انتظار یک تبسم، انتظار کوچکی ست
با دعا شاید به دست آوردمت؛ چون با دعا
دستکاری کردن تقدیر کار کوچکی ست
#کاظم_بهمنی
۰۳ آبان ۹۶ ، ۰۸:۰۰
۴
۰
حصار آسمان