به جز حضور تو
هیچ چیزِ این جهانِ بیکرانه را
جدی نگرفته ام
حتی عشق را ...
 
#حسین_پناهی
 
 

نگاهم کرد و گفت: کم آوردی نه؟
گفتم معلوم نیست؟
گفت شاید.
گفتم همیشه دیوار حاشا بلنده و هزار راه برای توجیه کردن هست... اما آدم باید با خودش صادق باشه، سر خودش رو که دیگه نمی‌تونه شیره بماله. می‌تونه!؟
شونه‌هاش رو انداخت بالا.
گفتم کم آوردم. این راه رو تنهایی رفتن ساده نیست. من آدم بازی یه‌نفره نیستم. تنهایی مثل خوره می‌مونه، نمی‌دونی از کِی شروع می‌شه، اما به خودت میای و می‌بینی ذره‌ذره کل زندگی‌ت رو گرفته. انقدر از آدم خالی می‌شی که دلت می‌خواد توی خیابون یه نفر، سفت بغلت کنه. تا حالا از سر بدبختی دلت خواسته کسی رو بغل کنی؟
سرش پایین بود و حرفی نزد.
«به کسی که می‌خواد بره، حداقل این شانس رو داری که بگی بمون، اما به کسی که رفته.. امان از اونی که رفته».
 
#پویا_جمشیدی
#دلتنگی‌های_احمقانه