تو با قلبِ ویرانه ی من چه کردی؟
ببین عشقِ دیوانه ی من، چه کردی؟
در ابریشمِ عادت، آسوده بودم
تو با حالِ پروانه ی من چه کردی؟
ننوشیده از جام چشمِ تو مستم
خمار است میخانه ی من، چه کردی؟
مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرتِ شانه ی من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده، با خانه ی من چه کردی؟
جهانِ من از گریه است خیسِ باران
تو با سقف کاشانه ی من چه کردی؟
"افشین یدالهی"