پابند کفشهای سیاه سفر نشو
یا دست کـم بخاطر من دیرتر برو
دارم نگاه مـی کنم و حرص مـی خــــورم
امشب قشنگ تر شده ای، بیشتر نشو
کاری نکن که بشکنی اما شکسته ای
حالا شکستنی ترم از شاخـه های مو
موضــــوع را عـوض بکنیم از خودت بگو
به به مبارک است : دل خوش، لباس نو
دارند سور وسات عروسی می آورند
از کوچــه های سرد به آغوش گرم تو
هی پا به پا نکن که بگویم سفر به خیر
مجبــــور نیستـــی بمانی، ولــی نرو!
"مهدی فرجی"