ستاره زمین خورد و غم پا گرفت
عطش دستِ دریا رو بالا گرفت
عطش تو هوای جنون پَر کشید
خدا عشق و خونو برابر کشید
یکی مردِ میدون شد و نور شد
یکی از کریم و کَرم دور شد
یکی آخرش سر به نِیها گذاشت
یکی گم شد و عشقو تنها گذاشت
بگو این سفر آخرش عشق بود
زمین سمتِ سنگینترش عشق بود
بگو قصه با غصه همدست نیست
مسیری که رفتیم بنبست نیست
بگو از شبِ غربت و خون،بگو
بگو از غم و قحطِ بارون،بگو
بگو آسمون مهربونی نکرد
زمین مُرد و پادرمیونی نکرد
#علیرضا_آذر
متن آهنگ #بن_بست با همکاری #میلاد_بابایی
زمین مُرد و پادرمیونی نکرد
+واقعابی خیالی،بده:(