۲۷ مطلب با کلمهی کلیدی «بغض لعنتی» ثبت شده است
پنجشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۱۲ ق.ظ
حصار آسمان
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست!
می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی
چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست!
باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟
باز میخندم که خیلی! گرچه میدانی که نیست!
شعر میخوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست!
چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست!
میروی و خانه لبریز از نبودت میشود
باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست!
رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست!
"بیتا امیری"
۰۶ آبان ۹۵ ، ۰۹:۱۲
۶
۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ
حصار آسمان
یادم هست یک شب برایش فرستادم:
"دلم برایت تنگ شده است"
جواب داد:
"کمتر به من فکر کن تا دلتنگم نشوی!"
۲۲ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۵۹
۷
۰
حصار آسمان
شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
چرا نمی شناسی ام؟
چرا نمی شناسمت ؟
می دانم مرا نمی شنوی
و من این را از سیبی که از دستت افتاد فهمیدم!
دیگر به غربت چشم هایت خو کرده ام
۲۰ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۰۰
۲
۰
حصار آسمان
شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
خبـــــر بــــــه دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به منِ خسته بــی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشمِ خودت
کسی کــــــه سهم تو باشد به دیگران برسد
۰۶ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
خبر خیر تو از نقل رفیقان سخت است
حفظ حالات من و طعنه ی آنان سخت است
لحظه بغض نشد حفظ کنم چشمم را
در دل ابر نگهداری باران سخت است
۰۵ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۰۰
۱
۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
به رسم صبر، باید مرد آهش را نگه دارد
اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگه دارد
پریشان است گیسویى در این باد و پریشان تر
مسلمانى که میخواهد نگاهش را نگه دارد
۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
هر بار خواست چای بریزد نمانده ای
رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای
تنها دلش خوش است به اینکه یکی دوبار
با واسطه سلام برایش رسانده ای
۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۰۰
۰
۰
حصار آسمان