حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تسلا» ثبت شده است

اگر مقصود تو عشق است، پس آرام باش ای دل

نمی رنجم اگر کاخ مرا ویرانه می خواهد
که راه عشق، آری طاقت مردانه می خواهد

 

کمی هم لطف باید گاه گاهی مرد عاشق را
پرنده در قفس هم باشد آب و دانه می خواهد !

 

چه حسن اتفاقی ! اشتراک ما پریشانی ست
که هم موی تو هم بغض من آری، شانه می خواهد

 

تحمل کردن هجر تو را یک استکان بس نیست
تسلی دادن این فاجعه میخانه می خواهد

 

اگر مقصود تو عشق است، پس آرام باش ای دل
چه فرقی می کند می خواهدم او یا نمی خواهد؟

 

#سجاد_رشیدی_پور

۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۵:۰۰ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
تسلی دل خود می‌دهم به ملک محبت

تسلی دل خود می‌دهم به ملک محبت

کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی

مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد
که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی

چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد
چه مسجدی چه کنشتی؟ چه طاعتی چه گناهی؟

مده به دست سپاه فراق ملک دلم را
به شکر آن که در اقلیم حسن بر همه شاهی

بدین صفت که ز هر سو کشیده‌ای صف مژگان
تو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی

چگونه بر سر آتش سپندوار نسوزم
که شوق خال تو دارد مرا به حال تباهی

به غیر سینه صد چاک خویش در صف محشر
شهید عشق نخواهد نه شاهدی، نه گواهی

اگر صباح قیامت ببینی آن رخ و قامت
جمال حور نجویی، وصال سدره نخواهی

رواست گر همه عمرش به انتظار سرآید
کسی که جان به ارادت نداده بر سر راهی

تسلی دل خود می‌دهم به ملک محبت
گهی به دانه اشکی، گهی به شعله آهی

فتاد تابش مهر مهی به جان فروغی
چنان که برق تجلی فتد به خرمن کاهی

"فروغی بسطامی"

  • پی نوشت:
    دست من گیر که این دست همانست که من
    سالها از غم هجران تو بر سر زده ام
۱۲ مهر ۹۵ ، ۲۱:۰۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
دست هایت دردهایم را تسلا می دهد

دست هایت دردهایم را تسلا می دهد

برمزارم گریه کن، اشکت مرا جان می دهد
ناله هایت بوی عشق و بوی باران می دهد

دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا
دست هایت دردهایم را تسلا می دهد

ادامه مطلب...
۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۰۰ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!

به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!

به یک پلک تـــو مـی‌بخشم تمـــام روز و شب‌ها را
که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را

بخوان! با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک‌ نفس پُر کن بـــه هــــم نگذار لب‌ها را

ادامه مطلب...
۰۶ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۰۰ ۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
اگر مقصود تو عشق است ، پس آرام باش ای دل

اگر مقصود تو عشق است ، پس آرام باش ای دل

نمی رنجم اگر کاخِ مرا ویرانه می خواهد

که راه عشق ، آری ، طاقتی مردانه می خواهد!

 

کمی هم لطف باید گاه گاهی مردِ عاشق را

پرنده در قفس هم باشد ، آب و دانه می خواهد

ادامه مطلب...
۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۰ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۴۶ ب.ظ حصار آسمان
دلت که گرفت - دست نوشته

دلت که گرفت - دست نوشته

دلت که گرفت
به کسی نگو
بگذار تمامی غم هایت با اشک هایت فرو ریزند
دلت که گرفت
به خودت پناه ببر
مبادا اجازه دهی دستان دیگری
تسلایت دهند
به یاد بیاور حضور این دستان همیشگی نیست
به یاد بیاور همین دستانی که امروز رهایت کردند نیز روزی برای تسلا آمده بودند
دلت که گرفت
بغضت را رها کن در تنهایی و خلوتت
یاران همیشه یار نیستند
بگذار رازهایت برای همیشه راز باقی بمانند
که کسی محرم اسرار نیست
در این
زمانه ی غریب
محرمان امروز نامحرمان فردایند
و سنگی برای صبوری باقی نمانده
سنگ صبوران کلید به دست در کمین نشسته اند
که مُهر بگشایند از درد دل هایت
تا سنگی شوند و ببارند بر دل غمبارت
دلت که گرفت
فریاد کن در سینه ات
بگذار این درد در سینه ات بپیچد
مبادا اجازه دهی
راهی به بیرون بیابد
بگذار برای همیشه در تو باقی بماند
دلت که گرفت…


"حصار آسمان"

۱۴ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان