۳۱ مطلب با کلمهی کلیدی «خاطرات» ثبت شده است
دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۷ ب.ظ
حصار آسمان
روی پیشانیم سیاه شده
دستمال سپید مرطوبم
دارم از دست می روم اما
نگرانم نباش! من خوبم!
هیچ حسّی ندارم از بودن
تیغ حس می کند جنونم را
دارم از دست می دهم کم کم
آخرین قطره های خونم را
در صفِ جبرِ خاک منتظرم
اختیار زمان تمام شود
زندگی مثل فحش ارزان بود!
مرگ باید گران تمام شود!
از سرم مثل آب می گذرد
خاطرانی که تلخ و شیرین است
زندگی را به خواب می بینم
مرگ، تعبیر ابن سیرین است!
در سرت کلّ خانه چرخیدن
توی تقدیر، در به در گشتن
هیچ راهی برایِ رفتن نیست
هیچ راهی برای برگشتن
خودکشی بر چهارپایه عشق
مثل اثبات، دال و مدلولی است
نگرانم نباش ... من خوبم
مرگ یک اتفاق معمولی است!
"یاسر قنبرلو"
۲۹ آذر ۹۵ ، ۱۹:۲۷
۲
۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
هر چه انسان تر باشیم، زخم ها عمیق تر خواهند بود!
هر چه بیشتر دوست بداریم، بیشتر غصه خواهیم خورد! بیشتر فراق خواهیم کشید! و تنهایی مان بیشتر خواهد شد!
شادی ها لحظه ای و گذرا هستند. شاید خاطرات بعضی از آنها تا ابد در یاد بماند. اما رنج ها داستانش فرق میکند! تا عمق وجود آدمی رخنه میکند! و ما هر روز با آنها زندگی میکنیم. انگار که این خاصیت انسان بودن است!
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
"اوریانا فالاچی"
پی نوشت: شاید ارزششو داشته باشه که با تحمل این درد ها، همچنان انسان بمونیم!
۱۰ آبان ۹۵ ، ۲۳:۰۰
۵
۱
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
درد بی درمان شنیدی؟ حال من یعنی همین!
بی تو بودن، درد دارد! می زند من را زمین
می زند بی تو مرا، این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است، صعب العلاج یعنی همین!
"علیرضا سلیمانی"
۲۱ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
به سینه می زندم سر، دلی که کرده هوایت
دلی که کرده هوای کرشمههای صدایت
نه یوسفم، نه سیاوش، به نفس کشتن و پرهیز
که آورد دلم ای دوست! تاب وسوسههایت؟
۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۰۰
۱
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
من محبت میفروشم ، تو محبت میخری ؟
خسته از تنهاییم ، من را به همره میبری ؟
شاعری هستم شکسته ، مونس من دفترم
دفترم را میفروشم ، شعرهایم میخری ؟
۱۰ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰
۲
۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانــــی، زندگـــــی هــــای اداری
۰۹ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۰۰
۵
۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
کار از آنجا خراب شد
که کلیدها ماندن پشت در
من شدم حریفِ درِ بی کلید
و قلب تو شد صاحب در
۰۷ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۰۰
۳
۰
حصار آسمان