حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دریا» ثبت شده است

شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
با تو و عشق تو زنده بودم، بعد تو من خودم هم نبودم

با تو و عشق تو زنده بودم، بعد تو من خودم هم نبودم

اگر مانده بودی، تو را تا به عرش خدا میرساندم
اگر مانده بودی، تو را تا دل قصه ها می کشاندم

اگر با تو بودم به شب های غربت، که تنها نبودم
اگر مانده بودی، ز تو مینوشتم، تو را میسرودم

ادامه مطلب...
۱۳ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
بعد از این، مرگ نفس های مرا می شمرد

بعد از این، مرگ نفس های مرا می شمرد

می توانی بروی قصه و رویا بشوی
راهی دورترین نقطه ی دنیا بشوی

ساده نگذشتم از این عشق ، خودت می دانی
من زمینگیر شدم تا تو ، مبادا بشوی

ادامه مطلب...
۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۰۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
باید برای قصّۀ باران دعا کنم !

باید برای قصّۀ باران دعا کنم !

می خواهم از تو شعر جهان را بنا کنم
از چشمهای تو بنویسم خطا کنم !

گفتی همیشه فاصله دورت نمیکند !
حالا که رفته ای من ِ بی تو چه ها کنم ؟!

ادامه مطلب...
۰۸ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۰۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
گو تو با عشق چه کردیم که باطل گشتیم؟ - دست نوشته

گو تو با عشق چه کردیم که باطل گشتیم؟ - دست نوشته

چو بگویم چه شود؟ باز چها خواهد شد؟
درد عشق است، نه آسان، نه دوا خواهد شد

جای آن نیست که نالم ز بی مهری و غم
این نه دردی است که درمان و دوا خواهد شد

گو تو با عشق چه کردیم که باطل گشتیم؟
چون نمازیم که بی وقت قضا خواهد شد

این چه شمعی است چو هر بار بیفروزد عشق
بال پروانه ز تن باز جدا، باز جدا خواهد شد؟

من نه آنم که کشم پای و روم سوی خودم
مثل یک موج که سوی تو روان خواهم شد

اینکه آیم به برت، هر بار و مرا دور کنی
شوق عشقی است که هر دفعه رها خواهد شد

بارالها چه بگویم؟ قبله ام رو به کجاست؟
سیل این اشک، روان سوی کجا خواهد شد؟

هر بار که رود آمده ام تا که به دریا ریزم
راه این رود ز راه من و دل باز جدا خواهد شد

بی شرح بگویم، شرح و تفسیر ندارد این عشق
رازی است در این دل که آغوش بلا خواهد شد

مهلت عاشقی ام باز تمام است، تمام!
چونکه فردا سر این دل ز تنش باز جدا خواهد شد


"حصار آسمان"

۰۷ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند؟

بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند؟

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

ادامه مطلب...
۰۷ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۰۰ ۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

دریا شود آن رود که پیوسته روان است

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

ادامه مطلب...
۰۷ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
خلق، بی جان، شهر گورستان و ما در غار پنهان

خلق، بی جان، شهر گورستان و ما در غار پنهان

خالــی ام چون باغ بودا، خالی از نیلوفرانش
خالی ام چون آسمان شب زده بی اخترانش

خلق، بی جان، شهر گورستان و ما در غار پنهان
یأس و تنهایـــی ِ من، مانند لوط و دخترانش

ادامه مطلب...
۰۶ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۰۰ ۵ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
حصار آسمان