مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم، با دل های تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتر
مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم، با دل های تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتر
از رها کردن نترس...
باور کن هیچ کس نمی تواند
چیزی که مال توست را از تو بگیرد
جدا ماندن از کسی که "دوستش دارم "
فرقی با مردن ندارد!
پس تا زنده ام خطر میکنم
تا لحظه ای را با عشق در کنارت باشم
بهایش هر چه میخواهد؛
باشد!
"حصار آسمان"
ایستـاده ام ...
بگذار سرنوشـت راهـــش را بـــرود ... !
مـــن ، همیــن جا
کنار قـــول هـایت
درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت
و در عمــــق نبـــودنت
محـــــکم ایــستاده ام !
گفتم هستی؟
گفت هستم
گفتم نه واسه یکی دو روز دوستی
گفت هستم تا روزی که تمامت مال من بشه
به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟
سربه تایید تکان دادی و گفتی آری!
عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود
او که از جان خودت دوست ترش می داری
وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید ، باید ، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچکس نیست...
"فروغ فرخزاد"