حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پنجره خیال» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۱:۳۸ ب.ظ حصار آسمان
حسرتی بود دلم، حیف که آغاز نشد

حسرتی بود دلم، حیف که آغاز نشد

حسرتی بود دلم، حیف که آغاز نشد
ماند بر شاخه ی ترسویی و پرواز نشد

ماند در کودکی شرم و هی بازی کرد
خواست هی قهر کند، بغض کند، ناز نشد

مثل صندوقچه ای حرف دلم پنهان بود
در گوشی به همه گفتمش و راز نشد

عشق، مثل همه یکبار سراغم آمد
ماند در حنجره، پرپر شد و آواز نشد

عمری از درد، غزل گفتم و در چشم همه
جز همین آدمک قافیه پرداز نشد

من همان پنجره ی رو به خیابان بودم
که شبی بسته شد و رو به کسی باز نشد


#مهدی_فرجی

۲۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۳:۳۸ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
کاش این دلهره اینقدر ، دل آزار نبود

کاش این دلهره اینقدر ، دل آزار نبود

اگر این پَنجره در سینه یِ دیوار نبود
و کنارَم ، قَلم و کاغذ و خودکار نبود

چه بلا هایِ عجیبی به سرم می آمد
فرض کن داخل زندانی و سیگار نبود

آمد و .. شد همه ی دار و ندارم هر چند
بودن و رفتن او دست من انگار نبود

باز هم ، باد بهاری ، همه جا ، می پیچد
گُلِ سر کاش به موی تو گرفتار نبود

نکند دستِ کسی دست تو را لمس کند
کاش این دلهره اینقدر ، دل آزار نبود

رفتی و بعد تو در شهر جنایت ها شد
خنده ای روی لبم ، بعد تو در کار نبود

اگر این پنجره در سینه ی دیوار نبود
غزلی وصل به موهای تو این بار نبود

#سعید_شیروانی

۱۴ آبان ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۱۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
چند دل نوشته

چند دل نوشته

💠 1 💠

جلوی آینه بایست
رو به روی خودت
و در فکر
به این نگاه کن
که مردان آهنین چگونه باید
زیباییت را در حرکت یک ضرب تحمل کنند
 
این چشمانت را برای دیدن گذاشته اند،نه جنگیدن
تو با چشمان مسلحت
چگونه حامی صلیب سرخ وُ صلیب عیسی ای
که تمام نگاه ها را به خودت میخکوب می کنی
 
چه با من،چه بی من
من،من نیستم دیگر حالا
مِن مِن
زیر این حجم-خالیِ-نبودن طبیعی ست
طبیعی ست
که پرتقال ها دلشان خون باشد
تو روی زمین وُ
آسمان سهم آنها
باز تو
باز زیباییت دیده می شود
ای جلوه ی جیوه ای
 
جلوی آینه بایست
روبه روی خودم
که تمام قد
از آن توام
و از این راز برایم پرده بردار
که چرا
که چگونه
وقتی تمام آینه ها می شکنند
از زیبایمان کاسته می شود 

 
#امیرحاجی_زاده

ادامه مطلب...
۱۰ تیر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۱۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
راستی گمشده ات کیست؟

راستی گمشده ات کیست؟

سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری!
همه جا می نگری...
گاه با ماه سخن می گویی!
گاه با رهگذران؛
خبر از گمشده ای می جویی!
راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست؟
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست؟
بارها آمد و رفت
بارها انسان شد
و بشر هیچ ندانست که بود!
خود او هم به یقین آگه نیست!
چون نمی داند کیست!
چون ندانست کجاست!
چون ندارد خبر از خود که خداست!


"قیصر امین پور"

۰۲ دی ۹۵ ، ۲۲:۰۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
مرگ است در تصور باران ، نیامدن

مرگ است در تصور باران ، نیامدن

تقویم ، شرمسار هزاران نیامدن
یک بار آمدن وَ پس از آن نیامدن

این قصه مال توست بیا مهربانترین!
کاری بکن، چقدر به میدان نیامدن؟

ادامه مطلب...
۱۹ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
گاه اگر از تو دلم بیزار باشد بهتر است

گاه اگر از تو دلم بیزار باشد بهتر است

رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر است
بین ما این فاصله "بسیار" باشد بهتر است

من به دنبال کس‍ی بودم که "دلسوزی" کند
همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است

ادامه مطلب...
۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۰۰ ۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
باید قبول کرد که گندم مقصّر است

باید قبول کرد که گندم مقصّر است

این روزهــا  کـــــه آینه هم  فکــر ظاهر است
هرکس که گفته است خدا نیست کافراست

با  دیدن  قیافه  این  مردمان ِ خوب
باید قبول کرد که گندم مقصّر است

ادامه مطلب...
۱۳ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۰۰ ۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان