آخر هفته دلم تنگ تر از هر روز است
جمعه ها پای دلم لَنگ تر از هر روز است
ابر چشمم پُرِ از بغض و دلم بارانی است
سوز این حنجره خوش زنگ تر از هر روز است
سر به دیوار زدن چاره ی ناچار من است
به گمانم که دلت سنگ تر از هر روز است
جمعه ها روز نجات دل عاشق گر هست
پس چرا این همه دل تنگ تر از هر روز است؟
من و یادت چه غزلها که تغزّل کردیم
این تغزّل که خوش آهنگ تر از هر روز است
می رود جمعه ولی یاد تو از دل هرگز
در دلم عشق تو پر رنگ تر از هر روز است