(شازده کوچولو تو سیاره دیگه ای زندگی میکرد که اینقد کوچک بود که می تونست چندین بار در روز غروب آفتاب رو تماشا کنه!)
"...من گفتم : روی سیاره تو که به آن کوچکی است همینقدر که صندلیت رو چند قدمی جلو بکشی میتونی هر قدر که دلت خواست غروب رو تماشا کنی.
- یک روز چهل و سه بار غروب رو تماشا کردم!!
و کمی بعد گفت :
خودت که می دانی، وقتی آدم خیلی دلش گرفته باشد از تماشای غروب لذت میبرد.
و من به شازده کوچولو گفتم : خدا میداند آن روز چهل و سه غروبه چقدر دلت گرفته بود!
اما مسافر کوچولو جوابمو نداد...."
"آنتوان دوسنت اگزوپری"