ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه می دانم نه می خواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست
اکنون که می بینند خارم؛ در امانم!
دلبسته ی افلاکم و پا بسته ی خاک
فواره ای بین زمین و آسمانم!
آن روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی گفتم بمانم یا نمانم!
قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل کندن آسان نیست! آیا می توانم؟!
"فاضل نظری"