مهربانم یاد تو بر شعر من جان می دهد
درد من را چشم تو یکباره درمان می دهد
عشق من با هر حضور تو بهاری می شود
در رگم خون امیدی تازه جاری می شود
ای صدای تو ترنمهای باران بهار !
بر کویر سینه ام باران مهرت را ببار
ای نگاه تو خروشانتر زِ دریای دلم !
خیره شو در من که بگریزد هراس باطلم
ای تو رویای بزرگ و خوب فرداهای من !
غم چه رونق می دهد بر عشق بی همتای من
مهربانم عشق تو معنای ایمان من است
یادت آرامشگر غمهای پنهان من است
خیز و با من تا به اوج آسمان پرواز کن
شعر همپرواز بودن را بیا آغاز کن
خیز و با من تا به دریای پر از رویا بیا
مهربان با قلب من! آبی تر از دریا بیا