در منِ دلسنگ، شورِ انتظار انداختی ماهی مرداب را در جویبار انداختی عشق، اقیانوس آرامی که می گفتی نبود قایقم را در مسیر آبشار انداختی ! فکر میکردم جواب نامه ام را می دهی نامه را بی آنکه بگشایی کنار انداختی ... عشق بر "جانم" حکومت می کند ای روزگار در سرم بیهوده سودای فرار انداختی آخر ای عاقل به کار عشق روگردان شدی خوب شد، یک بار عقلت را به کار انداختی !
مثل ایستادن گلوله در قلب سربازی که به احترام وطن ایستاد ایستاده ام! پای دوست داشتنت!
#احسان_قربانیان
دلم برای هر دویمان می سوزد!! هر دو عاجز مانده ایم! من، از شنیدن دوباره نامم از زبان تو تو، از بیرون راندن عشقت از دل من
و چه رنجی می برد عشق از این گیر و دار ما
بیا تازه کار بودنمان را به رخ دنیا نکشیم بگذار فکر کنند قبل از آدم و حوا این ما بودیم که عشق را به ناممان زده اند بیا فکری به حال ماهی های این حوض خشکی زده بکنیم ... اصلا چشمانت را ببند و گوش دلت را بسپار به صدای خدا عشق از اوست و او از عشق مگر میشود نفهمد راه کدام است و چاه کدام؟ از قلب تو، از قلب من، تا خدا یک راه میانبر هست ... باور کن! بگذار از آن راه بازگردیم به آغوش خدا بگذار که عشق مسئله هایمان را حل کند بگذار این گره های کور به دستان صبور او باز شود مگر به عقده گشایی های #حضرت_عشق نرسیده ای؟
تهمت نالایقی بر ما زدی، رفتی قبول در پی لایق برو ما هم تماشایش کنیم
#شاهین_پور_علی_اکبر
عزیزِ دل، تو را با خویشتن یکدل نمی بینم به جز خونِ دل از این عشقِ بی حاصل، نمی بینم هزاران جهد کردم تا به راهت آورم، لیکن چه حاصل؟ چون تو را در همرهی مایل نمی بینم
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم؟! شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو چیستی که من از موج هر تبسم تو به سان قایق سرگشته روی گردابم
توصیه : دکلمه این شعر خیلی دلنشینه. میتونین اون رو با صدای #مولود_زهتاب بشنوین. بشنوید: و یا دانلود کنید: [گلهای غربت 1 - مولود زهتاب]